دیکشنری تخصصی

<hr> <b>معنی</b> : کولیس، اچار فرانسه بزرگ <hr> <b>معانی دیگر</b> : (مکانیک) آچار فرانسه، آچار تنظیم

معنی : کولیس، اچار فرانسه بزرگ معانی دیگر : (مکانیک) آچار فرانسه، آچار تنظیم

monkey wrench

monmouthite

<hr> مخفف:، پیشوند:، تک، یک، مجرد، تنها [monocracy]، دارای یک اتم یا یک گروه شیمیایی [monohydric]، mon پیشوند بمعنی ' یک ' و ' تک ' و ' واحد'

مخفف:، پیشوند:، تک، یک، مجرد، تنها [monocracy]، دارای یک اتم یا یک گروه شیمیایی [monohydric]، mon پیشوند بمعنی ' یک ' و ' تک ' و ' واحد'

mono

mono azo

mono cult

mono cylinder

mono functional

mono pump

monoalphabetic substitution

monoatomic gas

monoatomic molecule

monoatomic solid

monoaxial

monobasic acid

monobath

monocalcium phosphate

monocapped octahedron

<hr> (پزشکی) دچار کوررنگی

monochromat

<hr> وابسته به یا دارای یک رنگ، تک رنگه، تکفام (monochroic هم می گویند)، تولید کننده ی تابش گری الکتروماگنتیک دارای یک طول موج واحد یا طول موج های تقریبا برابر

وابسته به یا دارای یک رنگ، تک رنگه، تکفام (monochroic هم می گویند)، تولید کننده ی تابش گری الکتروماگنتیک دارای یک طول موج واحد یا طول موج های تقریبا برابر

monochromatic

monochromatic glass

monochromatic image

monochromatic light

monochromatic radiation

monochromatic sensitivity

monochromaticit

monochromatique

monochromator

monochromator or monochromators or monochromators

<hr> (نقاشی یا عکس یا غیره که به یک رنگ و یا سایه های مختلف یک رنگ است) تک رنگه، تک فامه، یک رنگ

(نقاشی یا عکس یا غیره که به یک رنگ و یا سایه های مختلف یک رنگ است) تک رنگه، تک فامه، یک رنگ

monochrome

monochrome bandwidth

monochrome chammel

monochrome dispay adapter

monochrome display adapter

monochrome material

monochrome monitor

monochrome television black and white television

<hr> (لایه های زمین یا سنگ) تک خواب، تک شیب، دارای یک شیب

(لایه های زمین یا سنگ) تک خواب، تک شیب، دارای یک شیب

monoclinal

monoclinal coast or monoclinal or monoclinal

monoclinal fold

<hr> (لایه ی زمین یا سنگ) تک خوابه، تک شیبه

(لایه ی زمین یا سنگ) تک خوابه، تک شیبه

monocline

monoclinial rising wave

<hr> (سازواره های بلورین) بلورش چلیپایی

(سازواره های بلورین) بلورش چلیپایی

monoclinic

monoclinic system

monoclinic system or monoclinic or monoclinic

monocolpate or monosulcate or monosulcate

monocopically

<hr> (گیاه شناسی) تک لپه (از رده ی liliopsida نهان دانگان) (monocot هم می گویند)، گیاه تک لپه

(گیاه شناسی) تک لپه (از رده ی liliopsida نهان دانگان) (monocot هم می گویند)، گیاه تک لپه

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی