دیکشنری تخصصی

pedal levator muscle

pedal lever

pedal line

pedal muscle

pedal regulator

pedal triangle

pedalfar

<hr> (خاک جنگل های استوایی که مقدار زیادی اکسید آهن و آلومینا دارد و کلسیم کم دارد) خاک آهن

(خاک جنگل های استوایی که مقدار زیادی اکسید آهن و آلومینا دارد و کلسیم کم دارد) خاک آهن

pedalfer

pedality

<hr> معنی : شالوده، پایه ستون، بلند کردن، ترفیع دادن، روی پایه قرار دادن <hr> معانی دیگر : (چراغ رومیزی و گلدان و مجسمه و غیره) پایه، پاپیکره، پا تندیس، (بخش زیرین ستون) زیر ستون، پایه ی ستون، پاستون، پایه مجسمه، محور

معنی : شالوده، پایه ستون، بلند کردن، ترفیع دادن، روی پایه قرار دادن معانی دیگر : (چراغ رومیزی و گلدان و مجسمه و غیره) پایه، پاپیکره، پا تندیس، (بخش زیرین ستون) زیر ستون، پایه ی ستون، پاستون، پایه مجسمه، محور

pedestal

pedestal erosion

<hr> معنی : پیاده رو، عابر پیاده، وابسته به پیاده روی، بی روح، مبتذل <hr> معانی دیگر : پی سپار، پیاده، وابسته به پیاده ها، (به ویژه سبک ادبی یا سخنگویی) بی روح، عاری از لطف و گیرایی، پیش پا افتاده

معنی : پیاده رو، عابر پیاده، وابسته به پیاده روی، بی روح، مبتذل معانی دیگر : پی سپار، پیاده، وابسته به پیاده ها، (به ویژه سبک ادبی یا سخنگویی) بی روح، عاری از لطف و گیرایی، پیش پا افتاده

pedestrian

pedestrian accident characteristics

pedestrian actuated signal

pedestrian bridge

pedestrian crossing

pedestrian crossing network

pedestrian crossing sign

pedestrian crossover

pedestrian detector

pedestrian facilities

pedestrian flyover

pedestrian guardrail

pedestrian movement

pedestrian refuge

pedestrianization

pedial class or pedial or pedial

<hr> معنی : طب اطفال، امراض کودکان، پزشکی کودک <hr> معانی دیگر : (پزشکی - با فعل مفرد) پزشکی کودک، کودک پزشکی، طب امرا­ کودکان

معنی : طب اطفال، امراض کودکان، پزشکی کودک معانی دیگر : (پزشکی - با فعل مفرد) پزشکی کودک، کودک پزشکی، طب امرا­ کودکان

pediatrics

<hr> معنی : ساق، پایک، ساقه گل، پای کوچک، ساقه کوچک <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) دمگل

معنی : ساق، پایک، ساقه گل، پای کوچک، ساقه کوچک معانی دیگر : (گیاه شناسی) دمگل

pedicel

pedicle collar

pedicle foramen or foramen or foramen

pedicle groove

pedicle opening

pedicle or pedicel or pedicel

pedicle tube

pedicle valve

<hr> معنی : ریشه، تبار، دودمان، نژاد، اشتقاق، شجره نامه <hr> معانی دیگر : نسب نامه، تبار نامه، نیاکان، اصل و نسب، سرچشمه، سر آغاز، مراحل گوناگون، (اسب و سگ و غیره) ورقه ی تضمین اصالت

معنی : ریشه، تبار، دودمان، نژاد، اشتقاق، شجره نامه معانی دیگر : نسب نامه، تبار نامه، نیاکان، اصل و نسب، سرچشمه، سر آغاز، مراحل گوناگون، (اسب و سگ و غیره) ورقه ی تضمین اصالت

pedigree

pedigree record

<hr> معنی : پایه، سنگ فرش، ارایش سنتوری <hr> معانی دیگر : (معماری) سنتوری، آذین بالای درب، معماری ارایش سنتوری

معنی : پایه، سنگ فرش، ارایش سنتوری معانی دیگر : (معماری) سنتوری، آذین بالای درب، معماری ارایش سنتوری

pediment

pediment dome

pediment gap

pediment pass

pedimentation

pediplain

pedisediment

<hr> (خاک شناسی) خاک آهک، خاک دارای لایه های سخت ومتراکم ذغال

(خاک شناسی) خاک آهک، خاک دارای لایه های سخت ومتراکم ذغال

واژه های حرف "p" - دیکشنری تخصصی