دیکشنری تخصصی

spectral representation

spectral resolution

spectral selectivity

spectral sensitivity

spectral sensitivity characteristic spectral response

spectral sequence

spectral signature

spectral subtraction

spectral theorem

spectral value

spectral window

<hr> معنی : طیف نگاره <hr> معانی دیگر : بیناب نگاره، اسپکتروگرام

معنی : طیف نگاره معانی دیگر : بیناب نگاره، اسپکتروگرام

spectrogram

<hr> معنی : طیف نگار، طیف سنج، کاغذ یا صفحه طیفنما <hr> معانی دیگر : بیناب نگار، اسپکتروگراف

معنی : طیف نگار، طیف سنج، کاغذ یا صفحه طیفنما معانی دیگر : بیناب نگار، اسپکتروگراف

spectrograph

spectrographic analysis

spectrography

spectrology

<hr> معنی : طیف نما، طیف سنج <hr> معانی دیگر : بیناب سنج، اسپکترومتر، spectrometry فیزیک طیف نما

معنی : طیف نما، طیف سنج معانی دیگر : بیناب سنج، اسپکترومتر، spectrometry فیزیک طیف نما

spectrometer

<hr> معنی : طیف نما، طیف سنج <hr> معانی دیگر : spectrometere فیزیک طیف نما

معنی : طیف نما، طیف سنج معانی دیگر : spectrometere فیزیک طیف نما

spectrometry

spectrophometer

<hr> بیناب فروغ سنج، اسپکتروفتومتر

بیناب فروغ سنج، اسپکتروفتومتر

spectrophotometer

spectrophotometery

spectrophotometric analysis

spectrophotometry

spectroquality

spectroradiometer

<hr> معنی : طیف نما، طیف بینی، طیف بین، بینایی بین <hr> معانی دیگر : بیناب نما، spectroscopy بینایی بین

معنی : طیف نما، طیف بینی، طیف بین، بینایی بین معانی دیگر : بیناب نما، spectroscopy بینایی بین

spectroscope

spectroscopist

<hr> معنی : طیف نما، طیف بینی، بینایی بین <hr> معانی دیگر : بیناب نمایی، طیف نمایی، spectroscope بینایی بین، طیف بین

معنی : طیف نما، طیف بینی، بینایی بین معانی دیگر : بیناب نمایی، طیف نمایی، spectroscope بینایی بین، طیف بین

spectroscopy

<hr> معنی : بینایی، خیال، شبح، منظر، طیف، رنگ های مریی در طیف بین <hr> معانی دیگر : گستره، زنجیره، سلسله، بیناب، (بسامدهای صدا) بیناب صدا، طیف صدا (sound spectrum و acoustic spectrum هم می گویند)، شدت بسامد، رجوع شود به: radio spectrum

معنی : بینایی، خیال، شبح، منظر، طیف، رنگ های مریی در طیف بین معانی دیگر : گستره، زنجیره، سلسله، بیناب، (بسامدهای صدا) بیناب صدا، طیف صدا (sound spectrum و acoustic spectrum هم می گویند)، شدت بسامد، رجوع شود به: radio spectrum

spectrum

spectrum analyzer

spectrum colours

spectrum line

spectrum locus

spectrum of a transformation

spectrum signature

spectrum visible

specular high light

specular iron or specular iron ore or specular iron ore

specular reflection

specular schist or specular or specular

specular transmission

specular transmission density

specularite

<hr> معنی : تفکر کردن، اندیشیدن، احتکار کردن، سفته بازی کردن، معاملات قماری کردن <hr> معانی دیگر : (درباره ی جنبه های مختلف چیزی) اندیشیدن، (با حدس و قیاس) فکر کردن، گمان کردن، گمانه زنی کردن، خرد پردازی کردن، گمان پردازی کردن، نگرورزی کردن، (سهام یا زمین و غیره) خرید و فروش کردن، دست به قمار زدن، زمین بازی کردن، بنداری کردن

معنی : تفکر کردن، اندیشیدن، احتکار کردن، سفته بازی کردن، معاملات قماری کردن معانی دیگر : (درباره ی جنبه های مختلف چیزی) اندیشیدن، (با حدس و قیاس) فکر کردن، گمان کردن، گمانه زنی کردن، خرد پردازی کردن، گمان پردازی کردن، نگرورزی کردن، (سهام یا زمین و غیره) خرید و فروش کردن، دست به قمار زدن، زمین بازی ک

speculate

<hr> معنی : خیال، فکر، احتکار، تفکر و تعمق، زمین خواری، سفته بای <hr> معانی دیگر : گمان پردازی، خرد پردازی، گمانه زنی، حدس و قیاس، نگرورزی، زمین بازی، سفته بازی، معاملات سهام، خرید و فروش، سرمایه گذاری مخاطره آمیز (ولی با احتمال سود زیاد)

معنی : خیال، فکر، احتکار، تفکر و تعمق، زمین خواری، سفته بای معانی دیگر : گمان پردازی، خرد پردازی، گمانه زنی، حدس و قیاس، نگرورزی، زمین بازی، سفته بازی، معاملات سهام، خرید و فروش، سرمایه گذاری مخاطره آمیز (ولی با احتمال سود زیاد)

speculation

speculative resources

<hr> معنی : نطق، خطابت، حرف، گفتار، صحبت، سخن، سخنرانی، خطبه، گویایی، قوه ناطقه <hr> معانی دیگر : سخنگویی، تکلم، زبان وری، گفت و شنود، مکالمه، گفتگو، خطابه، (تئاترو غیره) تک گویی، تک سخنی، (رشته ی تحصیلی یا کلاس به ویژه در دانشگاه) سخنوری، سخن شناسی، نطق و خطابه، گویش، لهجه، گفته، طرز حرف زدن

معنی : نطق، خطابت، حرف، گفتار، صحبت، سخن، سخنرانی، خطبه، گویایی، قوه ناطقه معانی دیگر : سخنگویی، تکلم، زبان وری، گفت و شنود، مکالمه، گفتگو، خطابه، (تئاترو غیره) تک گویی، تک سخنی، (رشته ی تحصیلی یا کلاس به ویژه در دانشگاه) سخنوری، سخن شناسی، نطق و خطابه، گویش، لهجه، گفته، طرز حرف زدن

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی