انگلیسی به فارسی

cappelletti

<hr> معنی : کلاهدوز <hr> معانی دیگر : دستگاه یا آدمی که روی بطری و غیره در می گذارد، در بطری گذار، در گذار

معنی : کلاهدوز معانی دیگر : دستگاه یا آدمی که روی بطری و غیره در می گذارد، در بطری گذار، در گذار

capper

cappers

cappie

cappier

cappiest

<hr> معنی : پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندودسازی <hr> معانی دیگر : کلاه سازی، پوشش، سرپوش، اندودسازی

معنی : پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندودسازی معانی دیگر : کلاه سازی، پوشش، سرپوش، اندودسازی

capping

cappings

capple

<hr> قهوه ی کاپوچینو (قهوه ی اکسپرسو با شیر گرم و پودر شکلات یا زنجبیل)

قهوه ی کاپوچینو (قهوه ی اکسپرسو با شیر گرم و پودر شکلات یا زنجبیل)

cappuccino

cappuccino coffee

cappy

<hr> فرنک کپرا (کارگردان فیلم - امریکایی)

فرنک کپرا (کارگردان فیلم - امریکایی)

capra

caprate

caprella

caprellidae

caprelline

capreol

capreolar

capreolary

capreolate

capreoline

capreomycin

capretto

<hr> معنی : شلوار کشی زنانه <hr> معانی دیگر : جزیره ی کاپری (در دهانه ی خلیج ناپل - ایتالیا)

معنی : شلوار کشی زنانه معانی دیگر : جزیره ی کاپری (در دهانه ی خلیج ناپل - ایتالیا)

capri

capri pants

capric

<hr> (شیمی) اسید کاپریک (اسید بلورینی به فرمول: ch3(ch2)8cooh که به صورت گلیسرید در چربی ها و روغن های طبیعی یافت می شود)

(شیمی) اسید کاپریک (اسید بلورینی به فرمول: ch3(ch2)8cooh که به صورت گلیسرید در چربی ها و روغن های طبیعی یافت می شود)

capric acid

capriccetto

capriccettos

capricci

<hr> هوس، قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور

هوس، قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور

capriccio

capriccios

<hr> (دستور نواختن موسیقی) شاد و وهم انگیز بنوازید!

(دستور نواختن موسیقی) شاد و وهم انگیز بنوازید!

capriccioso

<hr> معنی : هوس، علاقه دمدمی، تمایل فکری <hr> معانی دیگر : دمدمی مزاجی، میل زود گذر، تسلیم شدن به هوی و هوس، خواب و خیال، بوالهوسی، هوسبازی، تلون مزاج، (موسیقی) رجوع شود به: capriccio

معنی : هوس، علاقه دمدمی، تمایل فکری معانی دیگر : دمدمی مزاجی، میل زود گذر، تسلیم شدن به هوی و هوس، خواب و خیال، بوالهوسی، هوسبازی، تلون مزاج، (موسیقی) رجوع شود به: capriccio

caprice

caprices

<hr> معنی : هوس باز، دمدمی مزاج، بوالهوس، لوس <hr> معانی دیگر : هوسران، متلون، (مهجور) تخیلی، پرخواب و خیال

معنی : هوس باز، دمدمی مزاج، بوالهوس، لوس معانی دیگر : هوسران، متلون، (مهجور) تخیلی، پرخواب و خیال

capricious

<hr> ازروی تلون مزاجیادمدمی مزاجی

ازروی تلون مزاجیادمدمی مزاجی

capriciously

<hr> هوس، دمدمی مزاجی، بوالهوسی

هوس، دمدمی مزاجی، بوالهوسی

capriciousness

<hr> معنی : برج جدی <hr> معانی دیگر : (نجوم)، برج جدی (نشان دهم منطقه البروج یا زودیاک)، بزغاله، نشانه دهم منطقه البروج

معنی : برج جدی معانی دیگر : (نجوم)، برج جدی (نشان دهم منطقه البروج یا زودیاک)، بزغاله، نشانه دهم منطقه البروج

capricorn

capricornid

capricorns

<hr> (نجوم) جدی (استارگان یا مجمع الکواکبی که از نیمکره ی جنوبی دید پذیر است)

(نجوم) جدی (استارگان یا مجمع الکواکبی که از نیمکره ی جنوبی دید پذیر است)

capricornus

caprid

caprificate

<hr> (گیاه شناسی) گرده افشانی درخت انجیر توسط زنبور انجیلی (که گرده ی انجیر وحشی را بر آنان می افشاند)

(گیاه شناسی) گرده افشانی درخت انجیر توسط زنبور انجیلی (که گرده ی انجیر وحشی را بر آنان می افشاند)

caprification

caprificator

<hr> (گیاه شناسی) انجیر وحشی (ficus carica به ویژه گونه ی sylvestris ـ بومی خاورمیانه و جنوب اروپا)، درخت انجیر وحشی

(گیاه شناسی) انجیر وحشی (ficus carica به ویژه گونه ی sylvestris ـ بومی خاورمیانه و جنوب اروپا)، درخت انجیر وحشی

واژه های حرف "c" - انگلیسی به فارسی