انگلیسی به فارسی

gerah

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف آن: jerry)

اسم خاص مذکر (مخفف آن: jerry)

gerald

gerald ford

geraldine

geraniaceae

geraniaceous

geraniales

geranic

geranin

geraniol

geraniols

<hr> معنی : گل شمعدانی، شمعدانی عطری <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) شمعدانی، سوزن چوپان (از تیره ی شمعدانیان geraniaceae)

معنی : گل شمعدانی، شمعدانی عطری معانی دیگر : (گیاه شناسی) شمعدانی، سوزن چوپان (از تیره ی شمعدانیان geraniaceae)

geranium

geranium family

geraniums

geranomorph

geranyl

gerara

gerard

<hr> (گیاه شناسی) جراردیا (جنس gerardia از خانواده ی figwort - بومی آمریکا)، جنس علف بواسیر یا خنازیر

(گیاه شناسی) جراردیا (جنس gerardia از خانواده ی figwort - بومی آمریکا)، جنس علف بواسیر یا خنازیر

gerardia

gerardias

gerasene

gerastian

gerate

geratologic

geratologous

geratology

geraty

<hr> (گیاه شناسی) جربرا (gerbera jamesonii از خانواده ی composite - بومی آفریقا)، گیاهان سر بره و کلب جهنم

(گیاه شناسی) جربرا (gerbera jamesonii از خانواده ی composite - بومی آفریقا)، گیاهان سر بره و کلب جهنم

gerbera

gerberas

gerberia

<hr> معنی : موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع <hr> معانی دیگر : gerbille ج

معنی : موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع معانی دیگر : gerbille ج

gerbil

gerbil or gerbille

<hr> gerbile ج، موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع

gerbile ج، موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع

gerbille

gerbilles

gerbillus

gerbils

gerbo

gercrow

gereagle

gerenda

gerendum

<hr> (نادر) مدیر، فرماندار، حکمران، رئیس، مدیر، حاکم، اداره کننده، حامل

(نادر) مدیر، فرماندار، حکمران، رئیس، مدیر، حاکم، اداره کننده، حامل

gerent

gerents

gerenuk

gerenuks

<hr> معنی : شاهین کوچک <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: gyrfalcon

معنی : شاهین کوچک معانی دیگر : رجوع شود به: gyrfalcon

gerfalcon

gerhardtite

<hr> معنی : مربوط به پیری <hr> معانی دیگر : مربوط به پیری

معنی : مربوط به پیری معانی دیگر : مربوط به پیری

واژه های حرف "g" - انگلیسی به فارسی