انگلیسی به فارسی

heaten

<hr> معنی : بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن <hr> معانی دیگر : (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

معنی : بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن معانی دیگر : (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

heater

heaterman

heaters

heatful

<hr> معنی : بوته، تیغستان <hr> معانی دیگر : (به ویژه در انگلیس) بیابان پرتیغ، خارستان، خلنگ زار، (گیاه شناسی) اریکا، خلنگ (گیاهان جنس های erica و calluna)، وابسته به خلنگ ها (تیره ی ericaceae راسته ی ericales که دو لپه ای هستند)، زمین بایری که علف وخاربن دران می روید، خاربن

معنی : بوته، تیغستان معانی دیگر : (به ویژه در انگلیس) بیابان پرتیغ، خارستان، خلنگ زار، (گیاه شناسی) اریکا، خلنگ (گیاهان جنس های erica و calluna)، وابسته به خلنگ ها (تیره ی ericaceae راسته ی ericales که دو لپه ای هستند)، زمین بایری که علف وخاربن دران می روید، خاربن

heath

heath aster

<hr> معنی : باقرقره سیاه نر <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: blackcock، خروس کولی، باقرقره سیاه نر خروس کولی

معنی : باقرقره سیاه نر معانی دیگر : رجوع شود به: blackcock، خروس کولی، باقرقره سیاه نر خروس کولی

heath cock

heath family

<hr> معنی : باقرقره سیاه ماده <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی)، رجوع شود به: gray hen

معنی : باقرقره سیاه ماده معانی دیگر : (جانور شناسی)، رجوع شود به: gray hen

heath hen

heath pea

heath violet

heathberry

heathbird

heathbrd

<hr> معنی : بت پرست، ادم بی دین، کافر <hr> معانی دیگر : (در اصل - کتاب عهد عتیق) کسی که خدای بنی اسرائیل را پرستش نمی کند، غیر یهودی، غیر مسیحی، غیر مسلمان، نامسلمان، مشرک

معنی : بت پرست، ادم بی دین، کافر معانی دیگر : (در اصل - کتاب عهد عتیق) کسی که خدای بنی اسرائیل را پرستش نمی کند، غیر یهودی، غیر مسیحی، غیر مسلمان، نامسلمان، مشرک

heathen

<hr> معنی : قلمرو کفار <hr> معانی دیگر : کفر

معنی : قلمرو کفار معانی دیگر : کفر

heathendom

heatheness

heathenise

heathenised

<hr> معنی : کافروار <hr> معانی دیگر : کافروار

معنی : کافروار معانی دیگر : کافروار

heathenish

heathenishly

heathenishness

<hr> معنی : ایین کفار <hr> معانی دیگر : ایین کفار

معنی : ایین کفار معانی دیگر : ایین کفار

heathenism

heathenist

heathenize

heathenized

heathenizing

heathenly

heathenness

heathenry

heathens

heathenship

<hr> معنی : خلنگ زار، خلنگ، ورسک، علف جاروب <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) اریکا، خاربن، علف جارو (انواع گیاهان خانواده ی heath به ویژه calluna vulgaris که بومی انگلستان است)، ورسک (از جنس erica)، اسم خاص مونث، وابسته به خلنگ

معنی : خلنگ زار، خلنگ، ورسک، علف جاروب معانی دیگر : (گیاه شناسی) اریکا، خاربن، علف جارو (انواع گیاهان خانواده ی heath به ویژه calluna vulgaris که بومی انگلستان است)، ورسک (از جنس erica)، اسم خاص مونث، وابسته به خلنگ

heather

heather bell

heather mixture

heathered

heathery

heathfowl

heathier

heathiest

heathland

heathless

heathlike

heathrman

heathwort

<hr> خلنگ مانند، خلنگ سان، وابسته به خلنگ، پوشیده ازخلنگ، خلنگی، خلنگ زار، بته زار

خلنگ مانند، خلنگ سان، وابسته به خلنگ، پوشیده ازخلنگ، خلنگی، خلنگ زار، بته زار

heathy

<hr> معنی : سیستم گرمایشی <hr> معانی دیگر : عمل گرم کردن، گرم کننده، گرم شونده

معنی : سیستم گرمایشی معانی دیگر : عمل گرم کردن، گرم کننده، گرم شونده

واژه های حرف "h" - انگلیسی به فارسی