انگلیسی به فارسی

lentando

<hr> معنی : لاغر، ناگوار، وابسته به چله، بی گوشت، حزن اور <hr> معانی دیگر : (خوراک) بی گوشت، بی قوت، وابسته به لنت (رجوع شود به: len)، روزهای پرهیز وروزه، نحیف

معنی : لاغر، ناگوار، وابسته به چله، بی گوشت، حزن اور معانی دیگر : (خوراک) بی گوشت، بی قوت، وابسته به لنت (رجوع شود به: len)، روزهای پرهیز وروزه، نحیف

lenten

lenten rose

lenth

lenthways

<hr> معنی : ابزی، وابسته به ابهای راکد، زیست کننده در ابهای راکد <hr> معانی دیگر : (وابسته به یا زیست کننده در آب های ساکن مثلا دریاچه یا مرداب) ایستابی، ایستابزی

معنی : ابزی، وابسته به ابهای راکد، زیست کننده در ابهای راکد معانی دیگر : (وابسته به یا زیست کننده در آب های ساکن مثلا دریاچه یا مرداب) ایستابی، ایستابزی

lentic

<hr> معنی : منفذ، عدسک، خلل وفرج گیاهی <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) مرجوچه، مرجمک

معنی : منفذ، عدسک، خلل وفرج گیاهی معانی دیگر : (گیاه شناسی) مرجوچه، مرجمک

lenticel

lenticellate

lenticels

lenticle

lenticonus

<hr> معنی : کوژ، عدسی، مرکب از عدسی، عدسی وار، ذره بینی، وابسته به جلیدیه یاعدسی چشم <hr> معانی دیگر : عدس شکل، به شکل عدسی دوسوکوژ (محدب الطرفین)، مرجووار، وابسته به عدسی، مرجمی، وابسته به عدسی چشم

معنی : کوژ، عدسی، مرکب از عدسی، عدسی وار، ذره بینی، وابسته به جلیدیه یاعدسی چشم معانی دیگر : عدس شکل، به شکل عدسی دوسوکوژ (محدب الطرفین)، مرجووار، وابسته به عدسی، مرجمی، وابسته به عدسی چشم

lenticular

lenticulare

lenticularis

lenticularly

lenticulas

lenticulate

lenticulating

lenticulation

lenticule

lenticulostriate

lenticulothalamic

<hr> معنی : عدسی <hr> معانی دیگر : عدسی شکل

معنی : عدسی معانی دیگر : عدسی شکل

lentiform

lentiform nucleus

lentigerous

lentigines

lentiginose

lentiginous

<hr> (پزشکی) لکه ی پوست (که هنگام پیری بر پوست ظاهر می شود)، کک مک، گندمه، کنجدک

(پزشکی) لکه ی پوست (که هنگام پیری بر پوست ظاهر می شود)، کک مک، گندمه، کنجدک

lentigo

<hr> معنی : عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) عدس، مرجی (lens culinaris از خانواده ی pea)، نسک

معنی : عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک معانی دیگر : (گیاه شناسی) عدس، مرجی (lens culinaris از خانواده ی pea)، نسک

lentil

lentil plant

lentile

lentilla

lentils

lentiner

lentisc

lentiscine

lentisco

lentiscus

lentisk

lentisks

<hr> معنی : خیلی ملایم واهسته <hr> معانی دیگر : (دستور نواختن موسیقی) بسیار آهسته (بنوازید)، موز خیلی ملایم واهسته بنوازید

معنی : خیلی ملایم واهسته معانی دیگر : (دستور نواختن موسیقی) بسیار آهسته (بنوازید)، موز خیلی ملایم واهسته بنوازید

lentissimo

lentitude

lentitudinous

<hr> (ویروس شناسی) ویروس آهسته گستر (که در دام ها به ویژه گوسفند بیماری تولید می کنند)

(ویروس شناسی) ویروس آهسته گستر (که در دام ها به ویژه گوسفند بیماری تولید می کنند)

lentivirus

lentner

<hr> معنی : بطور ملایم، بطور اهسته <hr> معانی دیگر : (دستور نواختن موسیقی) آهسته (بنوازید)، بطور اهسته بنوازید

معنی : بطور ملایم، بطور اهسته معانی دیگر : (دستور نواختن موسیقی) آهسته (بنوازید)، بطور اهسته بنوازید

lento

<hr> عدسی شکل، مرجوسان، مرجودیس

عدسی شکل، مرجوسان، مرجودیس

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی