انگلیسی به فارسی

linyphiid

linzer torte

liodermia

<hr> معنی : چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) شیر (panthera leo)، آدم نیرومند و دلیر، شیرمرد، آدم سرشناس، آدم مورد توجه همگان، شهره، (جمع) رجوع شود به: lions club، برج اسد (پنجمین صورت منطقه البروج)

معنی : چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر معانی دیگر : (جانور شناسی) شیر (panthera leo)، آدم نیرومند و دلیر، شیرمرد، آدم سرشناس، آدم مورد توجه همگان، شهره، (جمع) رجوع شود به: lions club، برج اسد (پنجمین صورت منطقه البروج)

lion

lion marmoset

lion monkey

lion's beard

lion's foot

<hr> بخش عمده، بزرگترین سهم، بزرگترین سهم همه ی چیزی، تمام

بخش عمده، بزرگترین سهم، بزرگترین سهم همه ی چیزی، تمام

lion's share

lion's-ear

lion-hunter

lion-jaw forceps

lionced

lioncel

lionel

lionesque

lioness

lionesses

lionet

lionfish

lionfishes

lionheart

lionhearted

lionheartedly

lionisation

lionise

lionised

lioniser

lionisers

lionises

lionism

lionizable

lionization

<hr> معنی : شیر کردن، مورد توجه زیاد قرار گرفتن <hr> معانی دیگر : (مثل آدم مشهور رفتار کردن با) ارج گذاشتن، عزت و احترام گذاشتن، تکریم کردن

معنی : شیر کردن، مورد توجه زیاد قرار گرفتن معانی دیگر : (مثل آدم مشهور رفتار کردن با) ارج گذاشتن، عزت و احترام گذاشتن، تکریم کردن

lionize

lionized

lionizer

lionizes

lionizing

lionlike

lionly

lionproof

<hr> خلیج لیون (بخشی از مدیترانه میان شهر تولون و اسپانیا)

خلیج لیون (بخشی از مدیترانه میان شهر تولون و اسپانیا)

lions

<hr> باشگاه لایونز (باشگاه اجتماعی و خدمات مردمی)

باشگاه لایونز (باشگاه اجتماعی و خدمات مردمی)

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی