انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت <hr> معانی دیگر : دیس، صورت، عکس، فرتور، تندیس، مجسمه، نسخه، رونوشت

معنی : تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت معانی دیگر : دیس، صورت، عکس، فرتور، تندیس، مجسمه، نسخه، رونوشت

likeness

likening

likens

liker

likerish

likerous

likers

likes

likest

likeways

<hr> معنی : نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین <hr> معانی دیگر : همینطور، همچنین، علاوه براین، به علاوه، همچنین، نیز، همینطور هم

معنی : نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین معانی دیگر : همینطور، همچنین، علاوه براین، به علاوه، همچنین، نیز، همینطور هم

likewise

likewisely

likewiseness

likin

<hr> معنی : میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل <hr> معانی دیگر : دلبستگی، علاقه، پسند، خواست، دلخواه، خوشایند

معنی : میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل معانی دیگر : دلبستگی، علاقه، پسند، خواست، دلخواه، خوشایند

liking

likings

likker

liknon

likuta

<hr> معنی : یاس بنفش، یاس شیروانی <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی و سانسکریت: نیل، نیلک)، (گیاه شناسی) درخت یاس (جنس syringa از خانواده ی olive)، گل یاس

معنی : یاس بنفش، یاس شیروانی معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی و سانسکریت: نیل، نیلک)، (گیاه شناسی) درخت یاس (جنس syringa از خانواده ی olive)، گل یاس

lilac

lilac-colored

lilac-pink

lilac-purple

lilaceous

lilacky

lilacs

lilactide

lilaeopsis

lilangeni

lilas

lilburne

lile

liles

<hr> معنی : سوسنی شکل، یاس مانند <hr> معانی دیگر : یاس مانند

معنی : سوسنی شکل، یاس مانند معانی دیگر : یاس مانند

liliaceous

liliaceous plant

lilial

liliated

lilied

lilies

liliform

liliid monocot family

liliiflorae

liliopsid family

liliopsid genus

<hr> قد کوتاه، وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت

قد کوتاه، وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت

liliputian

<hr> (مردم باور سامی باستان) شیطانه، (زن) خون آشام، (مردم باور یهودی) لیلیت (زن اول حضرت آدم پیش از خلقت حوا)

(مردم باور سامی باستان) شیطانه، (زن) خون آشام، (مردم باور یهودی) لیلیت (زن اول حضرت آدم پیش از خلقت حوا)

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی