انگلیسی به فارسی

mantisia

mantispa

mantispid

<hr> معنی : اعشاری، لگاریتم، مانتیس، افزایش عدد اعشاری، رقم اعشاری لگاریتم معمولی، جزء کسری <hr> معانی دیگر : (لگاریتم) مانتیس، جز اعشاری

معنی : اعشاری، لگاریتم، مانتیس، افزایش عدد اعشاری، رقم اعشاری لگاریتم معمولی، جزء کسری معانی دیگر : (لگاریتم) مانتیس، جز اعشاری

mantissa

mantissas

mantistic

<hr> معنی : پوشش، رداء، خرقه، بالا پوش، شنل زنانه، کلاه توری، پوشیده شدن <hr> معانی دیگر : شنل، ردا (به طور مجازی نشان قدرت و ارج است)، پنهان ساز، دربرگیر، پوشاندن (مانند شنل یا روپوش)، پنهان کردن یا شدن، رویه دار شدن یا کردن، (مثل شنل روی چیزی) پراکنده شدن، (صورت) سرخ شدن، (چراغ توری) توری، (فلز گدازی و غیره) دیواره ی خارجی کوره بلند، جلد کوره، رجوع شود به: mantel، (کالبد شناسی - قدیمی) قشر مخ، پوسته ی مغز (رجوع شود به: cortex of the cerebrum)، (زمین شناسی - لایه ی میان پوسته و هسته ی کره ی زمین) جبه، (جانورشناسی) پوشن

معنی : پوشش، رداء، خرقه، بالا پوش، شنل زنانه، کلاه توری، پوشیده شدن معانی دیگر : شنل، ردا (به طور مجازی نشان قدرت و ارج است)، پنهان ساز، دربرگیر، پوشاندن (مانند شنل یا روپوش)، پنهان کردن یا شدن، رویه دار شدن یا کردن، (مثل شنل روی چیزی) پراکنده شدن، (صورت) سرخ شدن، (چراغ توری) توری، (فلز گدازی و غیره

mantle

mantled

mantled ground squirrel

mantlepiece

mantlerock

mantles

mantlet

mantletree

<hr> معنی : کف زنی، مواد لازم برای پوشش <hr> معانی دیگر : مصالح

معنی : کف زنی، مواد لازم برای پوشش معانی دیگر : مصالح

mantling

mantlings

manto

mantodea

mantoidea

mantology

mantoux test

<hr> (آیین هندوها) سرود، قرائت (به ویژه خواندن آهنگین ودا)

(آیین هندوها) سرود، قرائت (به ویژه خواندن آهنگین ودا)

mantra

mantram

<hr> معنی : دام برای انسان، تله ادمگیر <hr> معانی دیگر : تله ادمگیر، دام برای انسان

معنی : دام برای انسان، تله ادمگیر معانی دیگر : تله ادمگیر، دام برای انسان

mantrap

mantraps

mantras

mantric

<hr> (سابقا) روپوش گشاد زنانه، ردای زنانه، شهر منتوا (در شمال ایتالیا - زادگاه ورجیل)، نوعی پارچه ابریشمی، مانتو، شنل، نوعی جامه یا لباس شب

(سابقا) روپوش گشاد زنانه، ردای زنانه، شهر منتوا (در شمال ایتالیا - زادگاه ورجیل)، نوعی پارچه ابریشمی، مانتو، شنل، نوعی جامه یا لباس شب

mantua

mantuamaker

mantuamaking

mantuan

mantuas

manty

mantzu

<hr> معنی : نظام نامه، کتاب راهنما، کتاب دستی، دستی، انجام شده با دست، وابسته بدست <hr> معانی دیگر : (انجام شده یا ساخته شده توسط دست) دستی، یدی، دست وار، غیر برقی، غیر خودکار، کتاب مبانی، بنیاد نامه، پایه نامه، راهنما (handbook هم می گویند)، (موسیقی - ارگ و غیره) صفحه ی کلید، (ارتش) دستور رزمی، مقررات

معنی : نظام نامه، کتاب راهنما، کتاب دستی، دستی، انجام شده با دست، وابسته بدست معانی دیگر : (انجام شده یا ساخته شده توسط دست) دستی، یدی، دست وار، غیر برقی، غیر خودکار، کتاب مبانی، بنیاد نامه، پایه نامه، راهنما (handbook هم می گویند)، (موسیقی - ارگ و غیره) صفحه ی کلید، (ارتش) دستور رزمی، مقررات

manual

<hr> (آموزش کرها) الفبای دستی (که با حرکات انگشتان و دست ها نشان داده می شود)، الفبای انگشتی، برای سخن گفتن با کران

(آموزش کرها) الفبای دستی (که با حرکات انگشتان و دست ها نشان داده می شود)، الفبای انگشتی، برای سخن گفتن با کران

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی