انگلیسی به فارسی

mappemonde

mappen

mapper

mappers

mappila

<hr> معنی : نگاشت، نقشه برداری <hr> معانی دیگر : (ریاضی) نگاشت، نمایش مطابقه، ترانگاشت، بازنمایی

معنی : نگاشت، نقشه برداری معانی دیگر : (ریاضی) نگاشت، نمایش مطابقه، ترانگاشت، بازنمایی

mapping

mapping device

mappings

mappist

mappy

mapquest

maps

mapuche

<hr> شهر ماپوتو (مرکز موزامبیک)

شهر ماپوتو (مرکز موزامبیک)

maputo

mapwise

maquahuitl

maquereau

<hr> معنی : ماکت، شکل کوچک چیزی <hr> معانی دیگر : ریزمونه، نمونک

معنی : ماکت، شکل کوچک چیزی معانی دیگر : ریزمونه، نمونک

maquette

maquettes

maqui

maquiladora

<hr> بزک، اسباب توالت، سرخاب و سفیداب و غیره

بزک، اسباب توالت، سرخاب و سفیداب و غیره

maquillage

maquiritare

<hr> معنی : حب السکر <hr> معانی دیگر : بیشه ی درختچه های همیشه سبز (در نواحی دارای آب و هوای مدیترانه ای)

معنی : حب السکر معانی دیگر : بیشه ی درختچه های همیشه سبز (در نواحی دارای آب و هوای مدیترانه ای)

maquis

maquisard

<hr> معنی : اسیب، معیوب کردن، صدمه زدن، اسیب رساندن، زیان رساندن، ناقص کردن، بی اندام کردن، ضایع کردن <hr> معانی دیگر : خدشه دار کردن، منقص کردن، آسیب زدن، گزند زدن، آکمند کردن، لطمه زدن، (نادر) عیب، نقص، (مهجور) ویران کردن، نابود کردن، (مخفف)، دریایی، وابسته به دریانوردی

معنی : اسیب، معیوب کردن، صدمه زدن، اسیب رساندن، زیان رساندن، ناقص کردن، بی اندام کردن، ضایع کردن معانی دیگر : خدشه دار کردن، منقص کردن، آسیب زدن، گزند زدن، آکمند کردن، لطمه زدن، (نادر) عیب، نقص، (مهجور) ویران کردن، نابود کردن، (مخفف)، دریایی، وابسته به دریانوردی

<hr> بندر ماردل پلاتا (در آرژانتین)

بندر ماردل پلاتا (در آرژانتین)

mar del plata

mara

<hr> معنی : نوعی ابریشم خام، لک لک افریقایی، ادم سبزه یا گندم گون <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) ماربو (لک لک افریقایی که نوک بزرگ و سر بی پر دارد به نام: lepttoptilos crumeniferus)، پرهای نرم این پرنده، نخ ابریشم خام و سفید، پر لک لک، روحانی

معنی : نوعی ابریشم خام، لک لک افریقایی، ادم سبزه یا گندم گون معانی دیگر : (جانورشناسی) ماربو (لک لک افریقایی که نوک بزرگ و سر بی پر دارد به نام: lepttoptilos crumeniferus)، پرهای نرم این پرنده، نخ ابریشم خام و سفید، پر لک لک، روحانی

marabou

marabou stork

marabous

<hr> معنی : روحانی، نوعی ابریشم خام، لک لک افریقایی، ادم سبزه یا گندم گون <hr> معانی دیگر : (از عربی: مرابط)، (در افریقای شمالی) راهب، پارسا، مرقد شخص مقدس یا روحانی، پر لک لک

معنی : روحانی، نوعی ابریشم خام، لک لک افریقایی، ادم سبزه یا گندم گون معانی دیگر : (از عربی: مرابط)، (در افریقای شمالی) راهب، پارسا، مرقد شخص مقدس یا روحانی، پر لک لک

marabout

maraboutism

marabunta

marabuto

<hr> (آلت موسیقی مرکب از کدوی خشک که در داخل آن ریگ می ریزند و تکان می دهند) ماراکا، طوطی برزیلی

(آلت موسیقی مرکب از کدوی خشک که در داخل آن ریگ می ریزند و تکان می دهند) ماراکا، طوطی برزیلی

maraca

<hr> شهر ماراکای بو (بندری در شمال باختری کشور ونزوئلا)

شهر ماراکای بو (بندری در شمال باختری کشور ونزوئلا)

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی