انگلیسی به فارسی

melanoids

<hr> <b>معنی</b> : تومر سیاه رنگ قشر عمیق پوست <hr> <b>معانی دیگر</b> : (پزشکی) سرطان پوست، سیاه آمو، طب تومر سیاه رنگ قشر عمیق پوست

معنی : تومر سیاه رنگ قشر عمیق پوست معانی دیگر : (پزشکی) سرطان پوست، سیاه آمو، طب تومر سیاه رنگ قشر عمیق پوست

melanoma

melanomas

melanomata

melanopathia

melanopathy

melanophore

melanoplakia

melanoplus

melanorrhagia

melanorrhea

melanorrhoea

melanosarcoma

melanosarcomatosis

melanoscope

melanose

melanosed

<hr> (پزشکی) مشکینه فزونی (تولید نابهنجار مشکینه در بافت های پوست)، ملانوز، طب سیاهی غیر طبیعی پوست

(پزشکی) مشکینه فزونی (تولید نابهنجار مشکینه در بافت های پوست)، ملانوز، طب سیاهی غیر طبیعی پوست

melanosis

melanosity

<hr> (زیست شناسی) مشکینه تن

melanosome

melanospermous

melanotekite

<hr> دچار سیاهى غیر طبیعى در پوست، سیاه پوست

دچار سیاهى غیر طبیعى در پوست، سیاه پوست

melanotic

melanotrichous

melanotype

<hr> (دارای پوست یا موی تیره یا سیاه) سیه موی، تیره پوست، سیه چرده، سیاهپوست

(دارای پوست یا موی تیره یا سیاه) سیه موی، تیره پوست، سیه چرده، سیاهپوست

melanous

melanterite

melanthaceae

melanthaceous

melanthium

melanthy

melanurenic

melanuresis

melanuria

melanuric

<hr> (مهجور- سنگ شناسی) هر سنگ آذرین سیاه یا تیره فام، سیه سنگ، سنگ سیاه اذرین

(مهجور- سنگ شناسی) هر سنگ آذرین سیاه یا تیره فام، سیه سنگ، سنگ سیاه اذرین

melaphyre

melasma

melastoma

melastomad

melastome

<hr> (زیست شناسی) ملاتونین، مشکی فامه (c13h16n2o2)

(زیست شناسی) ملاتونین، مشکی فامه (c13h16n2o2)

melatonin

melatope

<hr> شهر ملبورن (در جنوب شرقی استرالیا)

شهر ملبورن (در جنوب شرقی استرالیا)

melbourne

melcarth

melch

melchite

<hr> (کلیسای مورمون) وابسته به کشیشان اعظم، gt; ملکی صدق lt; کاهنی که از ابراهیم عشر گرفت

(کلیسای مورمون) وابسته به کشیشان اعظم، gt; ملکی صدق lt; کاهنی که از ابراهیم عشر گرفت

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی