انگلیسی به فارسی

readjustable

readjuster

<hr> معنی : دوباره تعدیل <hr> معانی دیگر : تنظیم دوباره، باز سامانی، تجدید تعادل، سازگاری مجدد، نوسازگاری

معنی : دوباره تعدیل معانی دیگر : تنظیم دوباره، باز سامانی، تجدید تعادل، سازگاری مجدد، نوسازگاری

readjustment

readjusts

readl

readmeasurement

readminister

readmiration

readmire

readmission

readmissions

readmit

readmits

readmittance

readmitted

readmitting

readopt

readopted

readopting

readoption

readopts

readorn

readorned

readorning

readorns

<hr> معنی : بازخوانی <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر)، بازخوانش، 1- بلند خواندن 2- (کامپیوتر) بازخوانی، بازخوانی

معنی : بازخوانی معانی دیگر : (کامپیوتر)، بازخوانش، 1- بلند خواندن 2- (کامپیوتر) بازخوانی، بازخوانی

readout

readouts

reads

readvance

readvancement

readvent

readventure

readvertency

readvertise

readvertised

readvertising

readvertize

readvertized

readvertizing

readvise

readvocate

readvocating

readvocation

<hr> معنی : اماده، حی و حاضر، فراهم، مهیا، موجود، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن <hr> معانی دیگر : آماده، حاضر، تیار، روبراه، علاقمند، مشتاق، مایل، مستعد، کمربسته، میان بسته، در پی بهانه، در شرف، متمایل، منتظر، (جسمی و فکری) سریع، فرز، چابک، تیز -، حاضر-، بی درنگ، فوری، بی تاخیر، نقد، در دسترس، (در ترکیب با اسم مفعول) قبلا، پیش، (با هایفن و اسم) - آماد، (به ویژه خود را) آماده کردن، آمادن، تیار کردن، (مهجور- هنگام حاضر غایب کردن) حاضر!

معنی : اماده، حی و حاضر، فراهم، مهیا، موجود، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن معانی دیگر : آماده، حاضر، تیار، روبراه، علاقمند، مشتاق، مایل، مستعد، کمربسته، میان بسته، در پی بهانه، در شرف، متمایل، منتظر، (جسمی و فکری) سریع، فرز، چابک، تیز -، حاضر-، بی درنگ، فوری، بی تاخیر، نقد، در دسترس، (در ترکیب با

واژه های حرف "r" - انگلیسی به فارسی