انگلیسی به فارسی

vasicentric

vasifactive

vasiform

vaso-

vasoactivity

vasoconstricting

vasoconstriction

vasoconstrictive

<hr> (زیست شناسی) رگ تنگ کننده، رگ تنگ کن

(زیست شناسی) رگ تنگ کننده، رگ تنگ کن

vasoconstrictor

vasoconstrictors

vasodentinal

vasodentine

vasodepressor

<hr> تش، اتساع عروق، گشاد سازی عروق

تش، اتساع عروق، گشاد سازی عروق

vasodilatation

vasodilating

vasodilation

vasodilative

<hr> (زیست شناسی) رگ گشادکن، رگ گشا

(زیست شناسی) رگ گشادکن، رگ گشا

vasodilator

vasoepididymostomy

vasofactive

vasoformative

vasohypertonic

vasoinhibitor

vasoligation

vasoligature

vasomotion

<hr> <b>معنی</b> : کنترل کننده رگها، اعصاب محرک رگها <hr> <b>معانی دیگر</b> : (زیست شناسی) رگ جنبا، محرک عروق (عصب تنظیم کننده ی گشادی رگ)، اعصاب تنگ کننده و گشاد کننده رگها

معنی : کنترل کننده رگها، اعصاب محرک رگها معانی دیگر : (زیست شناسی) رگ جنبا، محرک عروق (عصب تنظیم کننده ی گشادی رگ)، اعصاب تنگ کننده و گشاد کننده رگها

vasomotor

vasomotorial

vasomotoric

vasomotory

vasoneurosis

vasoparesis

<hr> (هورمون تنگ کننده ی سرخرگچه ها و افزاینده ی فشار خون) رگ فشار، تنگ کننده رگ، وازوپرسین

(هورمون تنگ کننده ی سرخرگچه ها و افزاینده ی فشار خون) رگ فشار، تنگ کننده رگ، وازوپرسین

vasopressin

<hr> (دارو) رگ فشار، منقبض کننده عروق

(دارو) رگ فشار، منقبض کننده عروق

vasopressor

vasopuncture

vasoreflex

vasorrhaphy

vasosection

<hr> (انقباض ناگهانی رگ) رگ ترنج، ترنجیدن رگ ها، انقباض عروق، اسپاسم عروق

(انقباض ناگهانی رگ) رگ ترنج، ترنجیدن رگ ها، انقباض عروق، اسپاسم عروق

واژه های حرف "v" - انگلیسی به فارسی