صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ر" - گویش اصفهانی
رقص
رم کردن
رماتیسم (درد مفاصل)
رنج
رنج کشیدن
رنده
رنگرز
رو
روان
روباه
روبنده
روبهرو شدن
رودخانه
روده
روز
روزه گرفتن
روشن
روشن کردن (آتش)
روشن کردن (چراغ)
روغن
روفت
روناس
روی(فلز)
رویه
رویه گیوه
رگ
رگبار
ریحان
ریخت
ریختن
ریز
ریسمان
ریش
ریش خروس
ریشه
ریه (شش)
ریگ