صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "خ" - فارسی به انگلیسی
خاگینه
خاگینه کردن (آشپزی)
خایسان
خایستن
خایسک
خایشگر (جانور شناسی)
خایه
خایه (عامیانه - ناخوشایند)
خایه (فیزیولوژی)
خایه غول راشکستن
خایه مالی
خایه مالی کردن
خایه ها (ناپسند)
خایه ها(زننده )
خایه(خودمانی - ناخوشایند)
خاییدن
خب
خب (عامیانه)
خب دیگه چی!
خباثت
خباثت آمیز
خباثتآمیز
خباز
خبازی
خباک
خبث
خبر
خبر (دستور زبان)
خبر از چیزی دادن
خبر اول
خبر بر
خبر تازه
خبر تازه و مختصر
خبر تکان دهنده
خبر خصوصی (روزنامه نگاری و رادیو)
خبر خوش
خبر خوشایند
خبر دادن
خبر دادن از
خبر دادن از وقوع چیزی
خبر دادن علیه کسی
خبر دست اول (روزنامه نگاری و رادیو)
خبر دوم اینکه
خبر رسان
خبر شدن
خبر غیر مترقبه
خبر فرستادن
خبر فروش
بیشتر