<hr> مترادف سروان : افسر، سلطان، فرمانده گروهان

مترادف سروان : افسر، سلطان، فرمانده گروهان

سروان

سروان (ارتش)

سروانتس

سروانی

سروانی کردن

سرواژه

سروته

<hr> مترادف سرود : آواز، آهنگ، ترانه، تصنیف، خنیا، نشید، نغمه، نوا <hr> متضاد سرود : مرثیه، نوحه

مترادف سرود : آواز، آهنگ، ترانه، تصنیف، خنیا، نشید، نغمه، نوا متضاد سرود : مرثیه، نوحه

سرود

سرود (آیین هندوها)

سرود (در مقایسه با موسیقی همراه آن)

سرود (موسیقی)

سرود آغازین

سرود تجلیل آمیز (کلیسا)

سرود تهلیلی

سرود تهلیلی (کلیسا)

سرود جنگ

سرود حمد و ستایش

سرود خوان

سرود خواندن

سرود رسمی مدرسه

سرود روحانی

سرود ستایش

سرود شادی

سرود عزا

سرود قایقرانان ونیز

سرود ماخوذ از انجیل

سرود متناوب (کلیسا)

سرود مذهبی

سرود ملی

سرود ملی ایالت متحده امریکا

سرود نویس

سرود نیایش

سرود نیایش (مسیحیت)

سرود نیایشی

سرود ویژه می گساری

سرود پایان مراسم

سرود پیروزی

سرود کریسمس

<hr> مترادف سرودخوان : خنیاگر، خواننده، رامشگر، سرودسرا، آوازخوان، مطرب <hr> متضاد سرودخوان : مرثیه خوان، نوحه سرا

مترادف سرودخوان : خنیاگر، خواننده، رامشگر، سرودسرا، آوازخوان، مطرب متضاد سرودخوان : مرثیه خوان، نوحه سرا

سرودخوان

<hr> مترادف سرودن : سراییدن، شعرگفتن، آواز خواندن، تغنی کردن

مترادف سرودن : سراییدن، شعرگفتن، آواز خواندن، تغنی کردن

سرودن

سرودن با صدای کوتاه

سرودین (موسیقی)

<hr> مترادف سرور : بزرگ، پیشوا، خداوندگار، خواجه، رئیس، سر، سرپرست، سرکرده، صندید، عمید، مخدوم، مهتر، والا | خوشحالی، خوشی، شادمانی، شادی، شعف، مسرت، نشاط <hr> متضاد سرور : خادم، کهتر، نوکر، بنده، غلام | اندوه، حزن، غم <hr> برابر پارسی : شادی، شادمانی، سرخوشی

مترادف سرور : بزرگ، پیشوا، خداوندگار، خواجه، رئیس، سر، سرپرست، سرکرده، صندید، عمید، مخدوم، مهتر، والا | خوشحالی، خوشی، شادمانی، شادی، شعف، مسرت، نشاط متضاد سرور : خادم، کهتر، نوکر، بنده، غلام | اندوه، حزن، غم برابر پارسی : شادی، شادمانی، سرخوشی

سرور

سرور دغایی

سرورآمیز

سروربخش

<hr> مترادف سروری : آقایی، پیشوایی، خواجگی، ریاست، زعامت، سیادت <hr> متضاد سروری : بندگی، چاکری

مترادف سروری : آقایی، پیشوایی، خواجگی، ریاست، زعامت، سیادت متضاد سروری : بندگی، چاکری

سروری

سروری کردن

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی