شپش

شپش (خودمانی)

شپش (عامیانه)

شپش دونی (عامیانه - هتل و غیره)

شپش زدایی کردن

شپش زده

شپش زهار

شپش زهار (حشره شناسی)

شپش شرمگاه (حشره شناسی)

شپش گرفتن

شپشه

شپشه (جانورشناسی)

شپشه غوزه (جانورشناسی)

شپشه گیاهی (جانورشناسی)

شپشو

شپشو بودن

شپشک

شپشک زدگی

شپشک چوب

شپشک کتاب

شپلاق سیلی

شپلق (صدای)

شپلیدن

شپیل

<hr> مترادف شک : تذبذب، تردد، تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه، بدگمانی، سوء ظن، احتمال، اشکال، وسواس | تردید، دودلی، ظن، گمان <hr> متضاد شک : یقین | یقین <hr> برابر پارسی : گمان، دودلی

مترادف شک : تذبذب، تردد، تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه، بدگمانی، سوء ظن، احتمال، اشکال، وسواس | تردید، دودلی، ظن، گمان متضاد شک : یقین | یقین برابر پارسی : گمان، دودلی

شک

شک اندیش

شک اندیشانه

شک اندیشی

شک انگیز

شک باوری

شک برانگیز

شک خوی

شک دار

<hr> برابر پارسی : گمان بردن

برابر پارسی : گمان بردن

شک داشتن

شک در مورد اصول مذهب

شک فلسفی

شک و تردید

شک و تردید داشتن

شک و شبهه

شک و شبهه داشتن

<hr> برابر پارسی : پِهَلیدن

شک کردن

شک کننده

شک گرای

شک گرایانه

<hr> مترادف شکار : بشگرد، بشگر، صید، نخجیر، بزکوهی، شکارگاه، غارت، یغما، مفت

مترادف شکار : بشگرد، بشگر، صید، نخجیر، بزکوهی، شکارگاه، غارت، یغما، مفت

واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی