عقاب طلایی

عقاب طلایی (جانورشناسی)

عقاب مانند

عقاب چشم

عقاب گر

عقاب گر (جانورشناسی)

عقابی

<hr> مترادف عقار : آب وزمین، املاک، سزا، کالا، متاع

مترادف عقار : آب وزمین، املاک، سزا، کالا، متاع

عقار

عقال

عقاید سیاسی

عقاید کلیسای کاتولیک (خصومت آمیز)

<hr> مترادف عقب : پس، پشت سر، پشت، خلف، پی، پیرو، دنباله، دنبال، وارو، ورا، عقبه، فرزند، نسل <hr> متضاد عقب : پیش <hr> برابر پارسی : پی، دنبال، پس، پشت

مترادف عقب : پس، پشت سر، پشت، خلف، پی، پیرو، دنباله، دنبال، وارو، ورا، عقبه، فرزند، نسل متضاد عقب : پیش برابر پارسی : پی، دنبال، پس، پشت

عقب

عقب (ساعت و زمان)

عقب (نادر)

<hr> برابر پارسی : دیر کرد

عقب افتادن

عقب افتادن رشد و پیشرفت

<hr> مترادف عقب افتاده : توسعه نیافته، معوق، منگول، ناقص الخلقه <hr> متضاد عقب افتاده : پیشرفته

مترادف عقب افتاده : توسعه نیافته، معوق، منگول، ناقص الخلقه متضاد عقب افتاده : پیشرفته

عقب افتاده

عقب افتاده (وام یا کار)

عقب افتاده (کشور یا مردمان)

عقب افتاده از نظر هوشی

عقب افتاده جسمی و فکری

عقب افتاده فکری

عقب افتادگی

عقب افتادگی فکری

<hr> برابر پارسی : پس انداختن

برابر پارسی : پس انداختن

عقب انداختن

عقب انداختن تاریخ آغاز خدمت نظام

عقب انداختن رشد و پیشرفت

عقب اندازی

عقب باصره

<hr> برابر پارسی : پس کشیدن

عقب بردن

عقب به جلو

عقب بودن

عقب ترین

عقب راندن

عقب رانی

عقب رفتن

عقب رونده

<hr> برابر پارسی : پس زدن

عقب زدن

عقب زدن با فشار

عقب زنی

عقب صحنه تئاتر

عقب عقب رفتن

عقب قایق

<hr> برابر پارسی : باز ماندن، واماندن

برابر پارسی : باز ماندن، واماندن

عقب ماندن

<hr> برابر پارسی : واپس مانده

برابر پارسی : واپس مانده

عقب مانده

عقب مانده (کودک)

<hr> برابر پارسی : واپس ماندگی

برابر پارسی : واپس ماندگی

واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی