صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "گ" - فارسی به انگلیسی
گردچهره
گردک
گردکاری (ادویه)
گردکان
گردکان بر گنبد
گردکاو
گردگاز
گردگاه
گردگیر
گردگیری
گردگیری کردن
گردی
گردی کوچک
گردیدن
گردیدن با سرعت
گردیدن روی پاشنه
گردین
گرز
گرز (گیاه شناسی)
گرز مرصع
گرزدار
گرزش
گرزش (عامیانه)
گرزمان
گرزمانی
گرزن
گرزه
گرزه (جانورشناسی)
گرزه (گیاه شناسی)
گرزه مانند
گرس
گرست کردن
گرستگر
گرسنه
گرسنه (بسیار)
گرسنه (عامیانه)
گرسنه (گیاه شناسی)
گرسنه ام هست
گرسنه بودن
گرسنگان
گرسنگی
گرسنگی خوردن
گرسنگی دادن
گرسنگی دیدن
گرسنگی زده
گرسنگی کشیدن
گرسنگی کشیده
گرش
بیشتر