پیشنهاد کاربران

شجاع و نترس

<hr> مترادف شجاعانه : بهادرانه، جسورانه، دلاورانه، دلیرانه، قهرمانانه، متهورانه <hr> برابر پارسی : دلیرانه، دلاورانه، پردلی

مترادف شجاعانه : بهادرانه، جسورانه، دلاورانه، دلیرانه، قهرمانانه، متهورانه برابر پارسی : دلیرانه، دلاورانه، پردلی

شجاعانه

<hr> مترادف شجاعت : پرجگری، پهلوانی، جلادت، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی <hr> متضاد شجاعت : جبن <hr> برابر پارسی : دلیری، دلاوری

مترادف شجاعت : پرجگری، پهلوانی، جلادت، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی متضاد شجاعت : جبن برابر پارسی : دلیری، دلاوری

شجاعت

شجاعت اخلاقی

شجاعت حقیقت

شجاعتش

شجاعتی

شجاعی

شجام

<hr> مترادف شجر : درخت، درختچه، نهال

مترادف شجر : درخت، درختچه، نهال

شجر

شجر طوبی

شجرات

شجرنامه ایل منجزی

شجرنامه تیره امیر برات

شجرنامه تیره خدابخشی

شجرنامه تیره خواجه طایفه اورک

شجرنامه تیره سوخته زار

شجرنامه تیره ملاراهنی منجزی

شجرنامه نامدارخان منجزی

<hr> برابر پارسی : خاندان، دودمان، تبار، نیاکان

برابر پارسی : خاندان، دودمان، تبار، نیاکان

شجره

شجره البق

شجره خانوادگی

شجره سوره میری های چمکلان

شجره طیبه

<hr> مترادف شجره نامه : شجره النسب، نسب نامه <hr> برابر پارسی : تبارنامه

مترادف شجره نامه : شجره النسب، نسب نامه برابر پارسی : تبارنامه

شجره نامه

شجره نامه اولاد حاج علی

شجره نامه ی برخی طوایف غرب کشور

شجریان

شجریان محمدرضا

شجع

شجی

شحم

شحم و لحم

شحن

<hr> مترادف شحنه : پاسبان، داروغه، ضابط، عسس، گزمه، محتسب، نگهبان <hr> برابر پارسی : پاسبان، پاسدار، شبگرد

مترادف شحنه : پاسبان، داروغه، ضابط، عسس، گزمه، محتسب، نگهبان برابر پارسی : پاسبان، پاسدار، شبگرد

شحنه

شحوح

شحیح

شخ

شخ شخ

شخ و سفت

شخ کله

شخار

شخبر

شخت

شخته

شخته پاییزی هنگاوتم

شخشیل

<hr> مترادف شخص : بابا، تن، فرد، کس، نفر، آدمی، انسان، بشر، ذات، وجه <hr> متضاد شخص : شی ء <hr> برابر پارسی : کس، تن، خود

مترادف شخص : بابا، تن، فرد، کس، نفر، آدمی، انسان، بشر، ذات، وجه متضاد شخص : شی ء برابر پارسی : کس، تن، خود

واژه های حرف "ش" - پیشنهاد کاربران