<hr> معنی : فرضیهء فلسفهء، اعتقاد بلزوم عملیات حاد و شدید <hr> معانی دیگر : کنش گرایی، عمل گرایی، اصالت عمل، فرضیه ءفلسفه ء عملی

معنی : فرضیهء فلسفهء، اعتقاد بلزوم عملیات حاد و شدید معانی دیگر : کنش گرایی، عمل گرایی، اصالت عمل، فرضیه ءفلسفه ء عملی

activism

<hr> معنی : طرفدار عمل <hr> معانی دیگر : طرفدار عمل

معنی : طرفدار عمل معانی دیگر : طرفدار عمل

activist

activist investor

activists

activites

activiti

activities

<hr> معنی : کار، فعالیت، کنشوری، اکتیوایی، چابکی، زنده دلی <hr> معانی دیگر : جدیت، تکاپو، عملکرد، اقدام، نیروی فعال، مشغولیت، (شیمی) خاصیت فعل و انفعال با سایر مواد شیمیایی، کنایی

معنی : کار، فعالیت، کنشوری، اکتیوایی، چابکی، زنده دلی معانی دیگر : جدیت، تکاپو، عملکرد، اقدام، نیروی فعال، مشغولیت، (شیمی) خاصیت فعل و انفعال با سایر مواد شیمیایی، کنایی

activity

activity allocation model

activity area

activity attributes

activity based costing

activity code

activity duration

activity holiday

activity identifier

activity increment

activity list

<hr> (شیمی) جدول فلزهایی که در محلول می توانند جایگزین فلزهای دیگر شوند

(شیمی) جدول فلزهایی که در محلول می توانند جایگزین فلزهای دیگر شوند

activity series

activity set

activity theory

activity tour

actocorrelation

actoivate

<hr> معنی : بازیگر، هنرپیشه، شاکی، حامی، خواهان <hr> معانی دیگر : مدعی

معنی : بازیگر، هنرپیشه، شاکی، حامی، خواهان معانی دیگر : مدعی

actor

actor network theory

actors

actre

actrees

<hr> معنی : بازیگرزن، هنرپیشهء زن <hr> معانی دیگر : (مونث) هنرپیشه، بازیگر، ستاره ی سینما

معنی : بازیگرزن، هنرپیشهء زن معانی دیگر : (مونث) هنرپیشه، بازیگر، ستاره ی سینما

actress

actresses

<hr> (انجیل) کتاب اعمال (عنوان کامل آن: theactsoftheapostles)، قانون ـ فقه : اعمال

(انجیل) کتاب اعمال (عنوان کامل آن: theactsoftheapostles)، قانون ـ فقه : اعمال

acts

acts of defiance

acts of parliament

actu rauss

actuacion

<hr> معنی : واقعی، حقیقی، فعلی <hr> معانی دیگر : موجود، کنونی

معنی : واقعی، حقیقی، فعلی معانی دیگر : موجود، کنونی

واژه های حرف "a" - پیشنهاد کاربران