cell and system biology

cell based

cell based network

cell body

cell complex

cell culture

cell cycle

cell cycling

cell death

cell disruption

cell frequency

cell instructive

cell line

cell mediated

cell mediated immunity

<hr> رجوع شود به: plasma membrane

cell membrane

cell phone

cell realy

cell sap

cell starvation

cell tower

<hr> (زیست شناسی) دیواره ی یاخته، دیواره ی سلولی

(زیست شناسی) دیواره ی یاخته، دیواره ی سلولی

cell wall

<hr> معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه <hr> معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

cellar

cellar prison

<hr> (در زندان) راسته ی اتاقک ها، یک سری سلول زندان

(در زندان) راسته ی اتاقک ها، یک سری سلول زندان

cellblock

cellective

celled

celled parkview

celler

cellie

celling temperature

<hr> (در زندان) هم اتاق، هم زندان

(در زندان) هم اتاق، هم زندان

cellmate

<hr> معنی : ویولونسل <hr> معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

معنی : ویولونسل معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

cello

celloholic

cellome

cellomics

cells

<hr> معنی : خانه خانه، بافت سلولی، حجروی، سلول دار <hr> معانی دیگر : یاخته مانند، یاخته ای، سلولی، (به ویژه در مورد برخی سنگ های آذرین مثل سنگ پا) سوراخدار، حفره دار، دارای خلل و فرج

معنی : خانه خانه، بافت سلولی، حجروی، سلول دار معانی دیگر : یاخته مانند، یاخته ای، سلولی، (به ویژه در مورد برخی سنگ های آذرین مثل سنگ پا) سوراخدار، حفره دار، دارای خلل و فرج

واژه های حرف "c" - پیشنهاد کاربران