<hr> معنی : مغشوش کردن <hr> معانی دیگر : 1- (خوب) درآمیختن، (حسابی) قاتی کردن 2- درهم و برهم کردن، آشفته کردن، قاتی پاتی کردن یا شدن، نامنظم کردن 3- (با: with)یکی را با دیگری اشتباه کردن، آشفتگی، درهم گوریدگی، ژولیدگی، درهم و برهمی، بلبشویی، اشتباه

معنی : مغشوش کردن معانی دیگر : 1- (خوب) درآمیختن، (حسابی) قاتی کردن 2- درهم و برهم کردن، آشفته کردن، قاتی پاتی کردن یا شدن، نامنظم کردن 3- (با: with)یکی را با دیگری اشتباه کردن، آشفتگی، درهم گوریدگی، ژولیدگی، درهم و برهمی، بلبشویی، اشتباه

mix up

mix up in

<hr> معنی : مخلوط، مختلط، درهم، امیخته، ممزوج، درهم ریخته، ناجنس، قاتی <hr> معانی دیگر : درآمیخته، آمیخته، دارای مواد خارجی، ناخالص، دارای اجزای ناجور یا ناهمسان، چند نژادی، (اجتماع) چند طبقه ای، جورواجور، وابسته به زن و مرد، قاتی پاتی، درهم و برهم، نابسامانی، سردرگمی

معنی : مخلوط، مختلط، درهم، امیخته، ممزوج، درهم ریخته، ناجنس، قاتی معانی دیگر : درآمیخته، آمیخته، دارای مواد خارجی، ناخالص، دارای اجزای ناجور یا ناهمسان، چند نژادی، (اجتماع) چند طبقه ای، جورواجور، وابسته به زن و مرد، قاتی پاتی، درهم و برهم، نابسامانی، سردرگمی

mixed

mixed ability

mixed berries

mixed blessing

mixed cemetery

mixed class

mixed conditional

mixed cost

mixed cropping

mixed culture

mixed data

mixed dentition

mixed distribution

mixed doubles

mixed economy

mixed farming

mixed feed

mixed feeling

mixed feelings

mixed filling

mixed forest

mixed fraction

mixed government

mixed grilled vegetable

mixed hearing loss

mixed integer linear program

mixed integer linear programming

mixed layer

mixed layer capping inversion

mixed layer evolution

mixed layer height

mixed layer model

mixed liquor

mixed liquor suspended solids

mixed liquor volatile suspended solids

mixed mode bend

mixed mode bending

mixed mode street

mixed model

mixed models

mixed moment

mixed nucleus

<hr> (حساب) عدد کسری، عد کسری، عدد برخه دار

(حساب) عدد کسری، عد کسری، عدد برخه دار

mixed number

mixed order

mixed potential

mixed potential diagram

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "m" - پیشنهاد کاربران