<hr> معنی : دوام، بقاء <hr> معانی دیگر : پایندگی، پایایی، تداوم، ثبات، ماندگاری، همیشگی، بقا

معنی : دوام، بقاء معانی دیگر : پایندگی، پایایی، تداوم، ثبات، ماندگاری، همیشگی، بقا

permanence

<hr> معنی : پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی <hr> معانی دیگر : پاینده، پردوام، دیرپای، جاوید، همیشگی، ماندگار، سیر دائمی

معنی : پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی معانی دیگر : پاینده، پردوام، دیرپای، جاوید، همیشگی، ماندگار، سیر دائمی

permanent

permanent alizarin crimson

permanent aurora

permanent ballast

permanent current

permanent dentition

permanent excuses

permanent forest

permanent hardness

permanent income hypothesis

permanent job

permanent marker

permanent mission

permanent mould

permanent professor

permanent resident

permanent sample plot

permanent situation

permanent staff

permanent state

permanent teeth

permanent threshold shift

<hr> معنی : دندان دائمی <hr> معانی دیگر : دندان پایا، دندان دائمی (در برابر: دندان شیری milk tooth)، طب دندان دائمی درمقابل دندانهای شیری

معنی : دندان دائمی معانی دیگر : دندان پایا، دندان دائمی (در برابر: دندان شیری milk tooth)، طب دندان دائمی درمقابل دندانهای شیری

permanent tooth

permanent university professor

permanent value

permanent visa

permanente

<hr> بطور همیشگی، بطور دائمی، بطورثابت

بطور همیشگی، بطور دائمی، بطورثابت

permanently

permanet

permanetly

<hr> معنی : نفوذ پذیری، قابلیت نفوذ، تراوایی، نفوذ پذیری مغناطیسی، نشت پذیری <hr> معانی دیگر : نفوذ پذیری (به ویژه توسط آبگونه ها)

معنی : نفوذ پذیری، قابلیت نفوذ، تراوایی، نفوذ پذیری مغناطیسی، نشت پذیری معانی دیگر : نفوذ پذیری (به ویژه توسط آبگونه ها)

permeability

permeability coefficient

permeabilizing

<hr> معنی : نفوذ پذیر، نشت پذیر <hr> معانی دیگر : تراوا، نفوذ پذیر (به ویژه توسط آبگونه ها)، تراوش پذیر، گذرپذیر

معنی : نفوذ پذیر، نشت پذیر معانی دیگر : تراوا، نفوذ پذیر (به ویژه توسط آبگونه ها)، تراوش پذیر، گذرپذیر

permeable

permeablity

<hr> الکترونیک : نفوذسنج عمران : دستگاه نفوذسنج

الکترونیک : نفوذسنج عمران : دستگاه نفوذسنج

permeameter

<hr> معنی : نشت، نفوذ پذیری <hr> معانی دیگر : تراوش، تراوش پذیری، تراوایی

معنی : نشت، نفوذ پذیری معانی دیگر : تراوش، تراوش پذیری، تراوایی

permeance

permease

permeat

<hr> معنی : سرایت کردن، نفوذ کردن، نشت کردن <hr> معانی دیگر : تراویدن، پخش شدن (در)، رسوخ کردن، گذشتن (از میان)

معنی : سرایت کردن، نفوذ کردن، نشت کردن معانی دیگر : تراویدن، پخش شدن (در)، رسوخ کردن، گذشتن (از میان)

permeate

permeate water

permeative

permeator

permenant

permessiveness

<hr> معنی : وابسته بدوره زمینشناسی پرمیان <hr> معانی دیگر : (زمین شناسی)وابسته به دوره ی پرمیان، پرمیان

معنی : وابسته بدوره زمینشناسی پرمیان معانی دیگر : (زمین شناسی)وابسته به دوره ی پرمیان، پرمیان

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران