place of articulation

place of origin

place of residence

place on

place on hold

place order

place orientation

place reliance

place sb into sb

place situation

place stock in

place the highest value on

place to place

place value

place values

place where

place where drug are sold

place your bet

<hr> معنی : دوای مریض راضی کن، مایه تسکین، داروی دل خوش کنک و بی اثر <hr> معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک - لاتین: خشنود خواهم کرد) اولین حرف دعای آمرزش مردگان، شبه دارو، دارونما، طب دوای مری­ راضی کن

معنی : دوای مریض راضی کن، مایه تسکین، داروی دل خوش کنک و بی اثر معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک - لاتین: خشنود خواهم کرد) اولین حرف دعای آمرزش مردگان، شبه دارو، دارونما، طب دوای مری­ راضی کن

placebo

placebo crises

placebo effect

placebocontrolled

placebos

placebu

placed

placed on

placeholder

placemaking

placemate

placemen

<hr> معنی : گمارش، کاریابی، تهیه کار <hr> معانی دیگر : تعیین جا، کارگماری، قرار دهی، گذارد، جایگزینی، ترتیب، تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان

معنی : گمارش، کاریابی، تهیه کار معانی دیگر : تعیین جا، کارگماری، قرار دهی، گذارد، جایگزینی، ترتیب، تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان

placement

placement counseling

placement test

placements

<hr> معنی : جفت، مشیمه، جفت جنین <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی - جانور شناسی) جفت، وابسته به جفت

معنی : جفت، مشیمه، جفت جنین معانی دیگر : (کالبد شناسی - جانور شناسی) جفت، وابسته به جفت

placenta

placenta praevia centralis placenta previa centralis

placenta praevia partialis placenta previa partialis

placenta praevia placenta previa

placenta previa

placenta previa haemorrhage

<hr> معنی : تشکیل جفت، پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی - جانور شناسی - گیاه شناسی) جفت بندی

معنی : تشکیل جفت، پیوستگی جفت جنین بدیوار زهدان معانی دیگر : (کالبد شناسی - جانور شناسی - گیاه شناسی) جفت بندی

placentation

places

places for

places of interest

placest

placetal

<hr> معنی : ارام، راحت، متین <hr> معانی دیگر : خونسرد، آرام، سربه راه، (چیز) آرام، ساکن، دریاچه ی پلاسید (در ایالت نیویورک - امریکا)

معنی : ارام، راحت، متین معانی دیگر : خونسرد، آرام، سربه راه، (چیز) آرام، ساکن، دریاچه ی پلاسید (در ایالت نیویورک - امریکا)

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران