roll up one's sleeves

roll up your sleeves

roll welding

roll with

roll with it

<hr> (عامیانه) 1- (برای کاستن از شدت ضربه) در جهت ضربه خود را عقب کشیدن 2- در مقابل ناملایمات نرمش داشتن

(عامیانه) 1- (برای کاستن از شدت ضربه) در جهت ضربه خود را عقب کشیدن 2- در مقابل ناملایمات نرمش داشتن

roll with the punch

roll with the punches

roll wrapping

roll your eyes

rollable

rollator

<hr> چرخدار، چرخه دار، چرخکدار، چرخکدار a rollaway bed تختخواب چرخکدار

چرخدار، چرخه دار، چرخکدار، چرخکدار a rollaway bed تختخواب چرخکدار

rollaway

rolle coaster

rolled

rolled beam

rolled into one

rolled my eyes

rolled oat

<hr> جو دوسر نیمه کوبیده، جو پوست کنده

جو دوسر نیمه کوبیده، جو پوست کنده

rolled oats

rolled over

rolled paper

rolled sand

rolleerblading

<hr> <b>معنی</b> : استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان <hr> <b>معانی دیگر</b> : (شخص یا چیز) غلتنده، غلتان، غلتش آور (رجوع شود به: roll)، غلتانه، گردونچه، وردنه، نیواره، آسه ی گردان، گردونگر، بیگودی، (چاپ) مهر غلتان، مهر گردان (که با آن به حروف جوهر می مالند)، باند زخم بندی (پیچیده شده دور قرقره)، موج خیزان، موج غلتان (که روی ساحل پیش می رود)، (پرنده) معلق زن، چرخ زن (به ویژه انواع پرندگان استوایی که هنگام پرواز در هوا غلت می زنند مثلا تیره ی coraciidae)، قناری چهچه زن

معنی : استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان معانی دیگر : (شخص یا چیز) غلتنده، غلتان، غلتش آور (رجوع شود به: roll)، غلتانه، گردونچه، وردنه، نیواره، آسه ی گردان، گردونگر، بیگودی، (چاپ) مهر غلتان، مهر گردان (که با آن به حروف جوهر می مالند)، باند زخم بندی (پیچیده شده دور قرقره)، موج خیزان

roller

roller bag

<hr> (مکانیک) بلبرینگ غلتکی، رولر برینگ، یاتاقان غلتک دار، یاتاقان غلتکی، یاتاقانی که میله ان با چند غلتک دیگر بگردش اید

(مکانیک) بلبرینگ غلتکی، رولر برینگ، یاتاقان غلتک دار، یاتاقان غلتکی، یاتاقانی که میله ان با چند غلتک دیگر بگردش اید

roller bearing

roller blades

roller casting

<hr> (در فانفار و غیره) رولر کوستر، قطار غلتان، غلتانه، راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاه های کودکان و غیره

(در فانفار و غیره) رولر کوستر، قطار غلتان، غلتانه، راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاه های کودکان و غیره

roller coaster

roller coaster of emotions

roller coaster ride

roller coating

roller cone

roller cone bit

roller cone drillbit

roller cutters

roller fairlead

roller mill

roller shutter

<hr> کفش چرخک دار، کفش بلبرینگی، اسکیتینگ، اسکتینگ، کفش بلبرینگ دار، اسکیت کردن

کفش چرخک دار، کفش بلبرینگی، اسکیتینگ، اسکتینگ، کفش بلبرینگ دار، اسکیت کردن

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران