<hr> معنی : غلت <hr> معانی دیگر : نوردکاری، غلتان، غلتشی (رجوع شود به: roll)، پیچش، غلتنده، گردنده، برگردنده

معنی : غلت معانی دیگر : نوردکاری، غلتان، غلتشی (رجوع شود به: roll)، پیچش، غلتنده، گردنده، برگردنده

rolling

rolling admission

rolling average

rolling balance

rolling budget

rolling cargo

rolling condition

rolling contact

rolling field

rolling friction

rolling hills

rolling hitch

rolling in dough

rolling in it

rolling in money

rolling ladder

rolling mills

rolling moment

rolling news

rolling off assembly line

rolling on the floor laughing

rolling out

rolling over

rolling period

<hr> معنی : وردنه، تیرک، چوبه <hr> معانی دیگر : غلتک خمیر

معنی : وردنه، تیرک، چوبه معانی دیگر : غلتک خمیر

rolling pin

rolling radius differential

rolling resistance

rolling shot

<hr> (راه آهن) لکوموتیوها و واگن ها، گردونه های ریل دار، ترن های روی خط اهن

(راه آهن) لکوموتیوها و واگن ها، گردونه های ریل دار، ترن های روی خط اهن

rolling stock

rolling stone

rolling terrain

rolling with

<hr> (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید قرارداد، تمدید قرارداد، 1- (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید کردن 2- دوباره سرمایه گذاری کردن

(اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید قرارداد، تمدید قرارداد، 1- (اوراق قرضه - وام و غیره) تجدید کردن 2- دوباره سرمایه گذاری کردن

rollover

rolls

rolls first

rolls of exposed film

rolls of quarters

rolls royce

rollshot attack

rolly

rolly polly

<hr> (سینی یا صفحه ی دواری که کارت ها را روی آن کلاسه می کنند) رلودکس

(سینی یا صفحه ی دواری که کارت ها را روی آن کلاسه می کنند) رلودکس

rolodex

<hr> ادم پست، ادم خپله، چاق و چله

ادم پست، ادم خپله، چاق و چله

roly poly

<hr> (تراشه یا حافظه ی کامپیوتر که می توان آن را خواند ولی نمی توان آن را تغییر داد) رام، حافظه فقط خواندنی، مخفف:، رومی، (زبان) رومانس، رومانی

(تراشه یا حافظه ی کامپیوتر که می توان آن را خواند ولی نمی توان آن را تغییر داد) رام، حافظه فقط خواندنی، مخفف:، رومی، (زبان) رومانس، رومانی

rom com

<hr> معنی : اهل روم، حروف رومی، اهل روم، لاتین، رومی <hr> معانی دیگر : (فرانسه)، رمان (در انگلیسی: novel)، وابسته به شهر روم یا امپراطوری روم، رجوع شود به: latin، وابسته به کلیسای کاتولیک، (r کوچک - چاپ) حروف معمولی (در برابر مثلا حروف کج)

معنی : اهل روم، حروف رومی، اهل روم، لاتین، رومی معانی دیگر : (فرانسه)، رمان (در انگلیسی: novel)، وابسته به شهر روم یا امپراطوری روم، رجوع شود به: latin، وابسته به کلیسای کاتولیک، (r کوچک - چاپ) حروف معمولی (در برابر مثلا حروف کج)

roman

<hr> داستان واقعی که نام شخصیت های ان بطور ناشناس برده شده

داستان واقعی که نام شخصیت های ان بطور ناشناس برده شده

roman a clef

<hr> (آتش بازی) فشفشک، ترقه ی استوانه ای، ترقه ی نور افشان، فتاب مهتاب

(آتش بازی) فشفشک، ترقه ی استوانه ای، ترقه ی نور افشان، فتاب مهتاب

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران