second circuit court of appeals

second class citizen

second coat

second conditional

<hr> نوه عمو (یا دایی یا خاله یا عمه)، فرزند عمو (و غیره ی) پدر یا مادر، نوه ی عمو (یا دایی یا عمه یا خاله)

نوه عمو (یا دایی یا خاله یا عمه)، فرزند عمو (و غیره ی) پدر یا مادر، نوه ی عمو (یا دایی یا عمه یا خاله)

second cousin

second degree murder

<hr> (فرانسه - از 1852 تا 1870) امپراتوری دوم

(فرانسه - از 1852 تا 1870) امپراتوری دوم

second empire

second ever

<hr> (ارکستر) ویولن نواز دوم، کم اهمیت، ثانوی، کسیکه دارای وظایف فرعی ویا ثانوی است، شخص فرعی

(ارکستر) ویولن نواز دوم، کم اهمیت، ثانوی، کسیکه دارای وظایف فرعی ویا ثانوی است، شخص فرعی

second fiddle

second fundamental form

second gear

second generation

second generation of muslims

<hr> (عامیانه - تصمیم یا طرح یا عمل کسی را) پس از انجام مورد حدس و قیاس قرار دادن، بیرون گود ایستادن، از دور دست بر آتش داشتن، پیش بینی کردن

(عامیانه - تصمیم یا طرح یا عمل کسی را) پس از انجام مورد حدس و قیاس قرار دادن، بیرون گود ایستادن، از دور دست بر آتش داشتن، پیش بینی کردن

second guess

second guessed

second guessing

second half

<hr> (عقربه) ثانیه شمار (در برابر: دقیقه شمار minute hand)، غیر مستقیم، دست دوم، نیم دار، کار کردن، مستعمل، عاریه، غیر مستقیم، از منابع ثانوی، غیر موثق، (کالا و غیره) مستعمل، کار کرده، دست دوم، ثانیه شمار

(عقربه) ثانیه شمار (در برابر: دقیقه شمار minute hand)، غیر مستقیم، دست دوم، نیم دار، کار کردن، مستعمل، عاریه، غیر مستقیم، از منابع ثانوی، غیر موثق، (کالا و غیره) مستعمل، کار کرده، دست دوم، ثانیه شمار

second hand

second hand smoke

second helping

second home

second language acquisition

second level

second man

second messenger

second moment

second moment of area

second moments

<hr> عادت قدیمی و ملکه شده، خوی ریشه گرفته، خوی جایگزین شده، عادت همیشگی، طبیعت ثانی، ملکه

عادت قدیمی و ملکه شده، خوی ریشه گرفته، خوی جایگزین شده، عادت همیشگی، طبیعت ثانی، ملکه

second nature

second of all

second of none

second only to

second opinion

second order climatological station

second order effects

second place

second preimage attack

second preimage resistance

second premolar

second price sealed bid auction

<hr> <b>معنی</b> : جنس پست <hr> <b>معانی دیگر</b> : دست دوم، درجه دو، زیراعلا، پایین تر از خوب، وسط

معنی : جنس پست معانی دیگر : دست دوم، درجه دو، زیراعلا، پایین تر از خوب، وسط

second rate

second set

second sex

<hr> غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم می گویند)، روشن بینی، بصیرت، بینایی، دور بینی، نهان بینی، بسختی راه رفتن

غیب گویی، غیب بینی (clairvoyance هم می گویند)، روشن بینی، بصیرت، بینایی، دور بینی، نهان بینی، بسختی راه رفتن

second sight

<hr> (قراری که طبق آن یک کارخانه یا شرکت ساختن اجزای فرعی محصولات شرکت دیگری را به عهده می گیرد) پیمانکاری تولیدی

(قراری که طبق آن یک کارخانه یا شرکت ساختن اجزای فرعی محصولات شرکت دیگری را به عهده می گیرد) پیمانکاری تولیدی

واژه های حرف "s" - پیشنهاد کاربران