صفحه اصلی
فرهنگ معین
واژه های حرف "ق" - فرهنگ معین
قترماق
قتسز
قتق
قتل
قتلغ
قتلگاه
قتیل
قجر چی
قجرچی
قح
قحبه
قحبگی
قحط
قحط الرجال
قحط شدن
قحطی
قحف
قد
قد دادن
قد کشیدن
قداره
قداره بندی
قداست
قدح
قدح کش
قدر
قدر قدرت
قدرت
قدرقدرت
قدرمایه
قدری
قدس
قدسی مآب
قدسی ماب
قدغن
قدف
قدقد
قدم
قدم افشردن
قدم بریدن
قدم رنجه کردن
قدما
قدمت
قدوس
قدوم
قدومه
قدوه
قدک
بیشتر