صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
بازتابنده انعکاسی
بازتابی
بازتابی انعکاسی
بازتابیدن
بازتابیده
بازجست
بازجو
بازجویی
بازجویی کننده
بازخانه
بازخرید
بازخریدن
بازخواست
بازخوانی
بازخورد
بازخیز
بازخیز گر
بازدادن
بازدار
بازدارنده
بازداری
بازداشت
بازداشت کردن
بازداشتن
بازداشتن از
بازداشتگاه
بازداشتگاه بردگان
بازداشتگاه یا زندان مجرمین
بازدم
بازده
بازدهی
بازدید
بازدید مقدماتی
بازدید کردن
بازرس
بازرس اراء
بازرس خط اهن
بازرس دانشجویان
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
بازرس مخصوص
بازرس مطبوعات و نمایشها
بازرسی
بازرسی کردن
بازرسی کشتی
بازرسی کلی
بازرنگی بدست اوردن
بازرگان
بازرگانی
بیشتر