صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد
دور از کرانه
دور افتاده
دور انداختن
دور اندیش
دور اندیشی
دور برد
دور برداشتن
دور تا دور
دور دست
دور رس
دور زدن
دور زننده
دور سر گرداندن مطلب
دور سرگردان
دور سرگرداندن
دور سنج
دور شدن
دور شو
دور قرقره پیچیدن
دور مسابقه
دور موتور
دور نشان
دور نویس
دور هم انداخته
دور هم جمع شدن
دور و بر
دور چرخاندن
دور چیزی را گرفتن
دور چیزی پیچیدن
دور چیزی گردیدن
دور چیزی گشتن
دور کردن
دور کردن از
دور کردن یا دفاع کردن
دور کسی یا چیزی را گرفتن
دور کمر
دور کننده
دور گرفتن
دورادور
دورازه
دورافتاده
دوران
دوران اول
دوران خون
دوران داشتن
دوران رکود و عدم فعالیت
دوران زندگی
دوران زوجیت
بیشتر