صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ع" - مترادف و متضاد
عمل موهن انجام دادن
عمل مکیدن
عمل نسبت دادن به چیزی
عمل هرس کردن
عمل پاشیدن
عمل پاییدن
عمل پذیر
عمل پرکردن تفنگ باگلوله
عمل پست و شیطنت امیز
عمل پنهانی
عمل پی گم کردن
عمل پیراستن
عمل پیمودن
عمل پیچیدن
عمل چسباندن
عمل کردن
عمل کردنی
عمل کشیدن
عمل کفر امیز کردن
عمل کننده
عمل کوتاه کردن
عمل کود دادن
عمل گرفتن
عمل یا طریقه ساختن هر چیزی
عمل یا فعالیت رسوبی
عمل یا کار معلول وغیر عادی
عملا
عملاً
عمله
عمله ولگرد
عملکرد
عملکرد ماشین یا دستگاه
عملکرد چند برنامه ای
عملگرا
عملگی
عملی
عملی بودن
عملی کردن
عملیات
عملیات اکتشافی کردن
عملیات اکتشافی کردن پوییدن
عملیات جنگی
عملیات جنگی اموزشی
عملیات خصمانه
عملیات دسته جمعی
عملیاتی
عمه
عمه زاده
بیشتر