همچنان

همچنانکه

همچند

<hr> مترادف همچنین : ایضاً، این چنین، باز، نیز، هم

مترادف همچنین : ایضاً، این چنین، باز، نیز، هم

همچنین

همچو

همچون

<hr> مترادف همکار : دستیار، شریک، هم پیشه، هم حرفه، همدست، هم شغل، هم قطار

مترادف همکار : دستیار، شریک، هم پیشه، هم حرفه، همدست، هم شغل، هم قطار

همکار

<hr> مترادف همکاری : معاضدت، همراهی، همیاری، دستیار، شراکت، هم پیشگی، همدستی، هم شغلی، هم قطاری

مترادف همکاری : معاضدت، همراهی، همیاری، دستیار، شراکت، هم پیشگی، همدستی، هم شغلی، هم قطاری

همکاری

همکاری متقابل

همکاری نکردن

همکاری و کمک

همکاری و کمک کردن

همکاری کردن

همکاری کننده

همکاسه

همکفو

همکلام

همکیش

<hr> مترادف همگام : همدوش، همراه، همقدم

مترادف همگام : همدوش، همراه، همقدم

همگام

همگام شده

همگامی

<hr> مترادف همگان : جمیع، عامه، عام، عموم، قاطبه، همگی، همه

مترادف همگان : جمیع، عامه، عام، عموم، قاطبه، همگی، همه

همگان

<hr> مترادف همگانی : جهانگیر، عالمگیر، عام، عمومی، عمیم، کلی، همگی

مترادف همگانی : جهانگیر، عالمگیر، عام، عمومی، عمیم، کلی، همگی

همگانی

همگاه بودن

همگاهی

همگذاشت

<hr> مترادف همگرا : متقارب، همرس <hr> متضاد همگرا : ناهمگرا

مترادف همگرا : متقارب، همرس متضاد همگرا : ناهمگرا

همگرا

همگرا بودن

همگرا شدن

همگرادنی کردن

<hr> مترادف همگرایی : تقارب، هم سویی <hr> متضاد همگرایی : ناهمگرایی

مترادف همگرایی : تقارب، هم سویی متضاد همگرایی : ناهمگرایی

همگرایی

همگردان

همگردانی

همگروه

همگفت

همگن

<hr> مترادف همگنان : رفقا، همقطاران، همکاران

مترادف همگنان : رفقا، همقطاران، همکاران

همگنان

<hr> مترادف همگون : هماهنگ، هم لون، یکسان

مترادف همگون : هماهنگ، هم لون، یکسان

همگون

همگون کردن

همگونه

همگونگی

<hr> مترادف همگونی : تجانس

همگونی

<hr> مترادف همگی : تمام، همگنان، همه

مترادف همگی : تمام، همگنان، همه

همگی

<hr> مترادف همیاری : تعاضد، تعاون، همراهی

مترادف همیاری : تعاضد، تعاون، همراهی

همیاری

همیاری کردن

<hr> مترادف همیان : بدره، صره، کیسه

مترادف همیان : بدره، صره، کیسه

همیان

همیاور

<hr> مترادف همیشه : پیوسته، دایم، دایماً، علی الدوام، علی الاتصال، لاینقطع، مدام، مستمرا، هماره، همواره <hr> متضاد همیشه : ابداً، هرگز

مترادف همیشه : پیوسته، دایم، دایماً، علی الدوام، علی الاتصال، لاینقطع، مدام، مستمرا، هماره، همواره متضاد همیشه : ابداً، هرگز

واژه های حرف "ه" - مترادف و متضاد