صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "پ" - مترادف و متضاد
پیپ یا چپق صلح
پیچ
پیچ امین الدوله
پیچ اناری
پیچ انداختن در
پیچ تند
پیچ خوردن
پیچ خوردن روده
پیچ خورده
پیچ خوردگی
پیچ دادن
پیچ دار
پیچ دار کردن
پیچ دان
پیچ دانگ صدا
پیچ درکار
پیچ دهنده
پیچ رودخانه
پیچ سر تنبوشه
پیچ میزان رادیو
پیچ و تاب
پیچ و تاب خوردن
پیچ و تابدار
پیچ و خم
پیچ و خم دار
پیچ و خم دار کردن
پیچ و خم داشتن
پیچ وخمیدگی
پیچ کردن
پیچ کش
پیچ یا تاب خوردن
پیچازی
پیچاندن
پیچانیدن
پیچاپیچ
پیچدار
پیچدارکردن عبارت
پیچدرپیچ
پیچش
پیچش ساقه
پیچش صدا
پیچش و انقباض عضله در خواب
پیچش یا حلقه زنی
پیچنده
پیچنده و پر ارتعاش
پیچه
پیچک
پیچک دار
بیشتر