صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ب" - فارسی به عربی
بالا ی منبر رفتن
بالا ی هرچیزی
بالا یی
بالابر
بالابری
بالاتر
بالاتر بودن
بالاترین
بالاترین درجه
بالاتنه
بالاجماع
بالاخانه
بالاخره
بالارو
بالاسری
بالاپوش
بالاگرفتن تنش
بالاگرفتن نزاع
بالای
بالای تریبون رفت
بالای رودخانه
بالای سر
بالای منبر رفت
بالای هر چیزی
بالایی
بالبداهه
بالبداهه حرف زدن
بالبداهه ساختن
بالبداهه گفتن
بالت
بالتماس خواستن
بالدار کردن
بالش
بالش زیر زانویی
بالش وار قرار گرفتن
بالعکس
بالعکس کردن
بالغ
بالغ شدن
بالغ شدن بر
بالغات بیان کردن
بالفعل
بالماسکه
بالن
بالنتیجه
بالنگر بستن یانگاه داشتن
بالهجه مخصوصی صحبت کردن
بالون
بیشتر