صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ت" - فارسی به عربی
تحت نظرقرار دادن کسی
تحت نظم و ترتیب در اوردن
تحت نفوذ
تحت نفوذ قرار گیرنده
تحت کنترل دراوردن
تحتانی
تحتِ… درآوردن (قراردادن)
تحتِ… قرار داد
تحت… دراوردن
تحت… قرار داد
تحجر
تحجیر کردن
تحجیرکردن
تحدب
تحدید
تحذیر
تحذیر کردن
تحرک
تحریر دادن
تحریر کردن
تحریض
تحریف
تحریف کردن
تحریم
تحریم کرد
تحریم کردن
تحریک
تحریک احساسات
تحریک امیز
تحریک جنسی زنان
تحریک جنگ کردن
تحریک شدن
تحریک عمومی علیه
تحریک می کند)
تحریک و تشجیع کردن
تحریک پذیر
تحریک کرد
تحریک کردن
تحریک کردن یا شدن
تحریک کننده
تحریکآمیز
تحریکاتى که به جنگ داخلى مى انجامد
تحریکاتى که به جنگ داخلى مىانجامد
تحسین
تحسین و شادی
تحسین کردن
تحسین کننده
تحصن
بیشتر