توپخانه

توپخانه ضد هوایی

توپر

توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده

توپوز

توپچی

توپی

توپی چرخ

توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی

<hr> مترادف توکل : اعتماد، پشتگرمی، تسلیم، به دیگری اعتماد کردن، تفویض کردن امر به خداوند ، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن <hr> برابر پارسی : پشتگرمی، امید، امیدواری | ( توکّل ) پشتی داشتن

مترادف توکل : اعتماد، پشتگرمی، تسلیم، به دیگری اعتماد کردن، تفویض کردن امر به خداوند ، کار خود به خداواگذاشتن، واگذاردن برابر پارسی : پشتگرمی، امید، امیدواری | ( توکّل ) پشتی داشتن

توکل

<hr> مترادف توگوشی : تپانچه، سیلی

مترادف توگوشی : تپانچه، سیلی

توگوشی

توی

توی دیوار گذاشتن

توی فکر فرو رفتن

توی فکر فرورفتن

توی چیزی فرو بردن

توی چیزی فروبردن

تویی

تپ تپ

<hr> مترادف تپاندن : تپانیدن، چپاندن، چپانیدن، به زور جا دادن، به زور فرو کردن

مترادف تپاندن : تپانیدن، چپاندن، چپانیدن، به زور جا دادن، به زور فرو کردن

تپاندن

<hr> مترادف تپانچه : توگوشی، چک، سیلی، کشیده ، پارابلوم، پیستوله، کاج <hr> متضاد تپانچه : لگد

مترادف تپانچه : توگوشی، چک، سیلی، کشیده ، پارابلوم، پیستوله، کاج متضاد تپانچه : لگد

تپانچه

تپانچه در کردن

تپانچه درکردن

تپانچه زدن

<hr> مترادف تپش : تپیدن، پرش، ضربان، لرزش، نبض، ترس، واهمه، هراس، گرمی، حرارت، اضطراب، بی قراری، دلهره، خلجان

مترادف تپش : تپیدن، پرش، ضربان، لرزش، نبض، ترس، واهمه، هراس، گرمی، حرارت، اضطراب، بی قراری، دلهره، خلجان

تپش

تپش دل

تپش زمان سنجی

<hr> مترادف تپه : پشته، تل، حدب، رش، کتل، کوهپایه، گردنه، نجد

مترادف تپه : پشته، تل، حدب، رش، کتل، کوهپایه، گردنه، نجد

تپه

تپه دریایی

تپه کوچک

تپیدن

<hr> مترادف تک : تنها، طاق، فرد، منفرد، یگانه ، عزب، مجرد، تاخت، تک، تهاجم، حمله، هجوم، یورش ، دو، دویدن، بی نظیر، بی مثل، بی همال، بی مانند، فرید، وحید، ته، قعر، اندک، قلیل، کم <hr> متضاد تک : جفت، زوج، پاتک، دفاع

مترادف تک : تنها، طاق، فرد، منفرد، یگانه ، عزب، مجرد، تاخت، تک، تهاجم، حمله، هجوم، یورش ، دو، دویدن، بی نظیر، بی مثل، بی همال، بی مانند، فرید، وحید، ته، قعر، اندک، قلیل، کم متضاد تک : جفت، زوج، پاتک، دفاع

تک

تک حزبی

<hr> مترادف تک خال : آس، برگ برنده، ورق برنده، برجسته، ممتاز

مترادف تک خال : آس، برگ برنده، ورق برنده، برجسته، ممتاز

واژه های حرف "ت" - فارسی به عربی