صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ر" - فارسی به عربی
رشد پیدا کردن
رشد پیدا کردن (مثل سرکلم)
رشد پیوسته
رشد کرد
رشد کردن
رشد کننده درهوای ازاد
رشد یافت
رشد( )
رشه خورد
رشوه
رشوه خواری
رشوه خواری کرد
رشوه دادن
رشوه گرفت
رشک
رشک اور
رشک بر
رشک مند
رشک ورز
رشک ورزیدن به
رشید
رصد خانه
رصدخانه
رضامندی
رضایت
رضایت داد به
رضایت دادن
رضایت نامه
رطوبت
رطیل
رعایت
رعایت اداب و رسوم
رعایت اداب ورسوم
رعایت ارزش
رعایت اقتصاد کردن
رعایت تشریفات اداری بحد افراط
رعایت قانون
رعایت نمود
رعایت کردن
رعد
رعد زدن
رعد و برق زدن
رعد وبرق زدن
رعشه
رعشه دار
رعشه گرفت
رعه گرفت
رعیت
بیشتر