صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ط" - فارسی به عربی
طره دار یا پرزدارکردن
طره گیسو
طریق
طریقه
طریقه مطلقه
طعام
طعم
طعم و مزه چشی
طعمه
طعمه دادن
طعمه رابه قلا ب ماهیگیری بستن
طعمه شکار
طعمه شکاری
طعمه یا چیز جالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
طعن
طعنه
طعنه امیز
طعنه ای
طعنه زدن
طعنه زن
طغیان
طغیان کردن
طفره
طفره رفت
طفره رفتن
طفره رفتن از
طفره زدن
طفره زن
طفل
طفل در رحم
طفل مانند
طفل یتیم
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
طفولیت
طفیلی
طفیلی بودن
طفیلی کردن یاشدن
طلا
طلا ساز
طلا ق
طلا قت لسان
طلا یه
طلا یی
طلاق
طلاقت لسان
طلایه
طلایه دار تمدن
طلایی
بیشتر