صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ع" - فارسی به عربی
عقب انداختن
عقب تر
عقب تراز
عقب ترین
عقب دار
عقب راند
عقب مانده
عقب ماندگی کشورهای جهان سوم
عقب نشاندن
عقب نشست
عقب نشستن
عقب نشینی
عقب نشینی از مواضع سیاسی
عقب نشینی کرد
عقب نشینی کرد از
عقب کشتی
عقب کشیدن
عقبدار
عقبه
عقبی
عقدقرارداد
عقده
عقده ای
عقده روحی
عقربه
عقل
عقل اختیار
عقلا توجیه کردن
عقلا نی
عقلانی
عقید
عقیده
عقیده ای
عقیده داشتن
عقیده دینی
عقیده رایج
عقیده موروثی
عقیده نادرست
عقیق
عقیق رنگارنگ
عقیق سلیمانی
عقیم
عقیم ساختن توطئه
عقیم ماندن
عقیم گذاردن
عقیم گذاری
علا ءم ریاضی
علا ءم ریاضی (مثل ض و +)
بیشتر