صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ق" - فارسی به عربی
قبضه شمشیر
قبضه کرد
قبل
قبل (در حالت صفت همیشه دنبال اسم میاید)() صادر شدن
قبل از
قبل از موقع
قبل از ولا دتی
قبل صادر شدن
قبلا
قبلا اماده کردن
قبلا انتخاب کردن
قبلا بدل کسی اثر کردن
قبلا تهیه دیدن
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
قبلا پیش بینی کردن
قبلی
قبه
قبول
قبول به فرزندی
قبول تابعیت
قبول شدن
قبول عضویت
قبول معنی عرف
قبول نکردن
قبول کردن
قبولی حواله
قبیله
قتل
قتل عام
قتل عام کردن
قتل نفس
قحط و غلا
قحط وغلا
قحطی
قد
قد کوتاه
قدامی
قدح
قدح بزرگ مسی
قدح ساز
قدر
قدر دانی
قدر و قیمت
قدر و منزلت
قدر وقیمت
قدر ومنزلت
قدر چیزی را دانستن
قدرت
بیشتر