صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "چ" - فارسی به عربی
چکمه ساقه بلند
چکه
چکه چکه ریختن
چکه کردن
چکه کن
چکیدن
چکیده
چکیدگی
چگال
چگونه
چگونگی
چگونگی صدا
چیت موصلی
چیدن
چیدن مو
چیدن پشم گوسفند و غیره
چیدن پشم گوسفند وغیره
چیدنی
چیر ابی
چیره دست
چیره دستی
چیره شد بر
چیره شدن
چیرگی
چیز
چیز ابکی
چیز اشفته و نامرتب
چیز اشفته ونامرتب
چیز برجسته
چیز برنده
چیز بغرنج
چیز بی بها
چیز بیخود یا غیر ضروری
چیز تازه
چیز تازه اوردن
چیز تقلبی ساختن
چیز تقلبی ساختن (مثل ریختن اب در شیر)
چیز تقلیدی
چیز ثابت
چیز خدا داده
چیز خراش دهنده
چیز خشک و ترد
چیز خشک وترد
چیز خوردنی
چیز خوش یمن
چیز خیلی بزرگ
چیز خیلی جزءی
چیز دار
بیشتر