fanfold

fanfold form

<hr> (کاغذی که در فواصل معین دارای خط سوراخ سوراخ است و در امتداد این خطوط تاشده است و برای مصرف در کامپیوتر و چاپگر به کار می رود) کاغذ با تای بادبزنی

(کاغذی که در فواصل معین دارای خط سوراخ سوراخ است و در امتداد این خطوط تاشده است و برای مصرف در کامپیوتر و چاپگر به کار می رود) کاغذ با تای بادبزنی

fanfold paper

fanfolds

fanfole paper

fanfoot

<hr> معنی : نیش، دندان انیاب، دندان ناب، ناب <hr> معانی دیگر : (در جانوران گوشت خوار) دندان نیش، دندان ناب (جمع : انیاب)، یشک، (مار) نیش، دندان انیاب در سگ و مانند ان

معنی : نیش، دندان انیاب، دندان ناب، ناب معانی دیگر : (در جانوران گوشت خوار) دندان نیش، دندان ناب (جمع : انیاب)، یشک، (مار) نیش، دندان انیاب در سگ و مانند ان

fang

fang-like

fanga

fangas

<hr> دندان دار، نیشدار، تیزچنگ

دندان دار، نیشدار، تیزچنگ

fanged

fanger

fangible

fanging

fangirl

fangite

fangled

fanglement

fanglet

fanglike

fanglomerate

fango

fangot

fangs

fangtooth

fangy

fanhead

fanhead trench or fanhead or fanhead or trench

fanhouse

faniente

fanion

fanioned

fanit

<hr> (موتور هواپیما) جت پروانه دار (turbofan هم می گویند)، هواپیمای دارای این نوع موتور

(موتور هواپیما) جت پروانه دار (turbofan هم می گویند)، هواپیمای دارای این نوع موتور

fanjet

fanjets

fankle

fanleaf

<hr> معنی : پنجره بالای در، پنجره نیم گرد کوچک <hr> معانی دیگر : (معماری و نجاری) پنجره ی دم کفتری، پنجره ی بالای در، پنجره کوچک بالای دریاپنجره بزرگتر

معنی : پنجره بالای در، پنجره نیم گرد کوچک معانی دیگر : (معماری و نجاری) پنجره ی دم کفتری، پنجره ی بالای در، پنجره کوچک بالای دریاپنجره بزرگتر

fanlight

fanlights

fanlike

fanmaking

fanned

fanned by wind

fannel

fanneling

fannell

<hr> معنی : باد بزن، باد زننده <hr> معانی دیگر : (شخص یا اسباب) باد زننده، بادزن، بادزن دار، وزنده، غربال یا اسبابی که اشغال و کاه را بوجاری میکند، قرقی یا باز کوچک

معنی : باد بزن، باد زننده معانی دیگر : (شخص یا اسباب) باد زننده، بادزن، بادزن دار، وزنده، غربال یا اسبابی که اشغال و کاه را بوجاری میکند، قرقی یا باز کوچک

fanner

fanners

واژه های حرف "f"