hand mirror

hand mixer

hand mixing

hand mower

hand nut

hand of

hand of destiny

<hr> معنی : رد کردن <hr> معانی دیگر : در فوتبال رد کردن توپ، (فوتبال امریکایی) دادن توپ (به بازیکن خط حمله)

معنی : رد کردن معانی دیگر : در فوتبال رد کردن توپ، (فوتبال امریکایی) دادن توپ (به بازیکن خط حمله)

hand off

<hr> معنی : تسلیم کردن، پی درپی وبتواتر چیزی را رساندن <hr> معانی دیگر : (به دیگری) رد کردن، پاس دادن، رساندن

معنی : تسلیم کردن، پی درپی وبتواتر چیزی را رساندن معانی دیگر : (به دیگری) رد کردن، پاس دادن، رساندن

hand on

hand on the baton

hand operated

hand operation

<hr> معنی : اکوردئون، ارگ دستی <hr> معانی دیگر : (موسیقی) ارگ دستی (که دسته ی آن را می چرخانند تا صدا بدهد)

معنی : اکوردئون، ارگ دستی معانی دیگر : (موسیقی) ارگ دستی (که دسته ی آن را می چرخانند تا صدا بدهد)

hand organ

hand out

hand out the agenda

<hr> معنی : تسلیم کردن، تحویل دادن <hr> معانی دیگر : مسترد کردن، پس دادن، علوم نظامى : تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن

معنی : تسلیم کردن، تحویل دادن معانی دیگر : مسترد کردن، پس دادن، علوم نظامى : تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن

hand over

<hr> (عامیانه) به آسانی و به مقدار زیاد، بسرعت وبمقدار زیاد

(عامیانه) به آسانی و به مقدار زیاد، بسرعت وبمقدار زیاد

hand over fist

hand over for trial

hand over hand

hand over issue of final certificate

hand over of site

hand over plan

hand over practical completion

hand packed rockfill

hand pick finding dvice

hand picked

hand picking of cotton

hand placed riprap

hand placed rock

hand placed rubble

hand placed rublle

hand point

hand prop

hand props

hand pump

hand puppet

hand puppet film

hand raised

hand rake

hand rammer

hand reame

hand region

hand round

hand rule

hand run

hand running

hand sanitizer

hand saw

واژه های حرف "h"