صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ق" - لغت نامه دهخدا
قحب
قحبه
قحث
قحثره
قحد
قحدم
قحده
قحذم
قحر
قحز
قحزان
قحزله
قحزم
قحزمه
قحزنات
قحزنه
قحزی
قحص
قحط
قحط در علف خانه
قحط در علف خانه افتادن
قحط رجال
قحط زار
قحط سال
قحط شدن
قحط و غلا
قحطان
قحطانی
قحطبه
قحطره
قحطزار
قحطسال
قحطی
قحف
قحفاء
قحفزه
قحفلیز
قحفه
قحقاح
قحقح
قحقحه
قحل
قحلزه
قحم
قحمه
قحو
قحوان
قحوانه
بیشتر