نقل قول ها

پنگول

پنیر

پهلوانان نمی میرند

پوارو

پوبلی لیوس

پور دستان

پوران درخشنده

پوران فرخزاد

پورتو پرنس

پورتوریکو

پوریا اذربایجانی

پوریا عالمی

پوریا ناظمی

پوریای ولی

<hr> مترادف پوشاک : پوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس، ملبوس

مترادف پوشاک : پوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس، ملبوس

پوشاک

پوشاک ایرانی

پوشیدگی

<hr> مترادف پول : اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دست مایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه، پل، جسر

مترادف پول : اسکناس، بودجه، پیسه، تنخواه، دست مایه، دینار، سرمایه، سکه، مبلغ، مسکوک، نقد، نقدینه، وجه، پل، جسر

پول

پول را بردار و فرار کن

پولاد کیمیایی

پولس سلامه

پولیبیوس

پوکاهانتس

<hr> مترادف پژمان : افسرده، پژمرده، خسته دل، غمخوار، غمگین، غمناک، نژند، نومید <hr> متضاد پژمان : شادمان

مترادف پژمان : افسرده، پژمرده، خسته دل، غمخوار، غمگین، غمناک، نژند، نومید متضاد پژمان : شادمان

پژمان

پژمان بازغی

پژمان جمشیدی

<hr> مترادف پژواک : انعکاس، بازتاب، طنین

مترادف پژواک : انعکاس، بازتاب، طنین

پژواک

<hr> مترادف پژوهش : بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جست وجو، مطالعه، استیناف، تمیز، رسیدگی

مترادف پژوهش : بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جست وجو، مطالعه، استیناف، تمیز، رسیدگی

پژوهش

پگاه احمدی

پی جی وودهاوس

پی دی جیمز

پی نوشت دوستت دارم

پی یر بل

پی یر دانینو

پی یر لوئی موپرتوئی

پی یر ژان ژرژ کابانیس

پیاده روی

<hr> مترادف پیاز : ازلیم، بصل، صوغان

مترادف پیاز : ازلیم، بصل، صوغان

پیاز

<hr> مترادف پیاله : جام، ساتکین، ساغر، صراحی، قدح، کاسه

مترادف پیاله : جام، ساتکین، ساغر، صراحی، قدح، کاسه

پیاله

<hr> مترادف پیام اور : ( پیام آور ) ایلچی، پیام رسان، پیغام آور، پیک، رسول، قاصد

مترادف پیام اور : ( پیام آور ) ایلچی، پیام رسان، پیغام آور، پیک، رسول، قاصد

پیام اور

<hr> مترادف پیامبری : پیغامبری، پیغمبری، رسالت، نبوت

مترادف پیامبری : پیغامبری، پیغمبری، رسالت، نبوت

واژه های حرف "پ" - نقل قول ها