فرهنگ اسم ها

راژور

راژیس

راکان

راکع

راکعه

رای مند

رایا

رایان

رایبد

<hr> مترادف رایحه : بو، ریح، شمیمه، شمیم، عطر، نکهت <hr> برابر پارسی : بوی

مترادف رایحه : بو، ریح، شمیمه، شمیم، عطر، نکهت برابر پارسی : بوی

رایحه

راید

رایده

رایسا

رایمن

رایمند

رایمون

رایموند

راینا

راینیک

رایکا

رایین

<hr> برابر پارسی : رواوه

رباب

ربابه

ربن

ربکا

<hr> مترادف ربیع : بهار، بهاران ، خریف <hr> متضاد ربیع : تموز

مترادف ربیع : بهار، بهاران ، خریف متضاد ربیع : تموز

ربیع

ربیعه

ربین

رتاج

<hr> مترادف رجا : آرزو، امل، امید، امیدواری، توقع، چشم داشت <hr> متضاد رجا : یاس <hr> برابر پارسی : آرزو، آرمان، امید، امیدواری

مترادف رجا : آرزو، امل، امید، امیدواری، توقع، چشم داشت متضاد رجا : یاس برابر پارسی : آرزو، آرمان، امید، امیدواری

رجا

رجب

رحاب

<hr> مترادف رحم دل : دلسوز، رئوف، رحیم، مشفق، مهربان <hr> متضاد رحم دل : قسی القلب

مترادف رحم دل : دلسوز، رئوف، رحیم، مشفق، مهربان متضاد رحم دل : قسی القلب

رحم دل

رحمان

<hr> مترادف رحمت : بخشش، رافت، رحم، شفقت، مهربانی، برکت، بخشایش، عفو <hr> برابر پارسی : بخشایش، گذشت

مترادف رحمت : بخشش، رافت، رحم، شفقت، مهربانی، برکت، بخشایش، عفو برابر پارسی : بخشایش، گذشت

رحمت

رحمت الله

رحمدل

رحمه

<hr> مترادف رحیم : دلسوز، رئوف، رحم دل، مهربان <hr> متضاد رحیم : سخت دل، سنگدل، شقی، قسی <hr> برابر پارسی : مهربان، بخشنده

مترادف رحیم : دلسوز، رئوف، رحم دل، مهربان متضاد رحیم : سخت دل، سنگدل، شقی، قسی برابر پارسی : مهربان، بخشنده

رحیم

رحیمه

رخ افروز

رخ فروز

رخا

<hr> مترادف رخام : مرمر

رخام

رخامین

<hr> مترادف رخسار : چهر، چهره، رخ، رخساره، روی، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجنات، وجه

مترادف رخسار : چهر، چهره، رخ، رخساره، روی، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجنات، وجه

رخسار

<hr> مترادف رخساره : چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، عارض، عذار، وجنات، وجه

مترادف رخساره : چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، عارض، عذار، وجنات، وجه

واژه های حرف "ر" - فرهنگ اسم ها