فرهنگ اسم ها

<hr> مترادف رمان : افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول <hr> برابر پارسی : داستان، افسانه

مترادف رمان : افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول برابر پارسی : داستان، افسانه

رمان

رمانه

<hr> مترادف رمزی : سری، مرموز، سمبلیک، نمادین

مترادف رمزی : سری، مرموز، سمبلیک، نمادین

رمزی

رمضان

رمیار

رمیصا

رمیلیا

رنا

رنان

رنانه

رنیم

رنین

ره بین

<hr> مترادف رها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بی بند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله

مترادف رها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بی بند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله

رها

رهاب

رهاد

رهادخت

رهام

رهام الدین

رهامیر

رهان

رهبان

<hr> مترادف رهنما : بلد، راهنما، هادی، هدایتگر، قافله سالار

مترادف رهنما : بلد، راهنما، هادی، هدایتگر، قافله سالار

رهنما

رهوا

رهور

رهی

رهیاب

رهیار

<hr> مترادف روا : جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول <hr> متضاد روا : ناروا <hr> برابر پارسی : رواگ

مترادف روا : جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول متضاد روا : ناروا برابر پارسی : رواگ

روا

روان مهر

<hr> مترادف روانبخش : جانبخش، جان پرور، جانفزا، روح افزا، روح انگیز، روحبخش، روحپرور

مترادف روانبخش : جانبخش، جان پرور، جانفزا، روح افزا، روح انگیز، روحبخش، روحپرور

روانبخش

روانشید

روبیتا

روبینا

روجا

روجیار

روح افزا

<hr> مترادف روح الامین : جبرئیل، فرشته، ملک

واژه های حرف "ر" - فرهنگ اسم ها