صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
برگفتن
برگه
برگک
برگک ون
بری
بری بری
بری ز من
بریدار
بریدن
بریدن بسیار طویل و زیاد
بریدن و گشودن
بریدن کامل و صاف
بریدنی
بریده
بریده شدن
بریز و بپاش کننده
بریش
بریقه
بریم وند
بز
بز بر
بز برو
بز بعده
بز نر
بز پیشرو
بز کوهی
بز یه تر رو
بزخان کردن
بزدل
بزره
بزرک
بزرگ
بزرگ اندام
بزرگ باسن
بزرگ تا کوچک
بزرگ خانواده
بزرگ دماغ
بزرگ سال
بزرگ شدن
بزرگ نافرم
بزرگ نما
بزرگ کردن بچه
بزرگتر از حد معمول
بزرگمرد
بزرگی
بزسانان
بزغاله
بزغاله یک ساله
بیشتر